طناب بازی
طناببازی
طناب بازی یک ورزش ساده است که کودکان و نوجوانان برای بازی یا ورزش از روی طناب میپرند. در طناببازی یک یا چند شرکتکننده طناب را طوری تاب میدهند که از زیر پاها و بالای سرشان بگذرد. ممکن است یک شرکتکننده طناب را بچرخاند و خود از رویش بپرد یا چند شرکتکننده (دستکم سه نفر) به ترتیب دو نفر طناب را بچرخانند و یکی از روی آن بپرد.
شکل چند نفرهٔ این بازی را با دو طناب هم انجام میدهند.از آنجا که طناببازی هم ورزشی هوازیست و هم در حرکت پاها هماهنگی ایجاد میکند، در میان ورزشکاران حرفهای به ویژه بوکسورها و کشتیگیران رواج دارد. تکنیکهای پرش از روی طناب نسبت به سایر فعالیتهای ورزش حرفهای به سادگی آموخته میشود و از این رو افراد به صورت فردی یا گروهی، در سنین مختلف و با تناسب اندام متفاوت میتوانند در آن شرکت کنند. بیشترین اثربخشی طناببازی به عنوان ورزش در حالتیاست که با دیگر فعالیتهای هوازی نظیر پیادهروی، دوچرخهسواری و دویدن به شکل روزمره همراه شود.
قایم موشک
قایمباشک یا قایمموشک (که در افغانستان 'چشمگیرک' گفته میشود)، یک بازی است که در آن یکی از افراد برای مدتی مشخص چشمهایش را میبندد و دیگران خود را مخفی میکنند، پس از آن، فرد میتواند چشمهایش را باز کند تا دیگرانی را که پنهان شدهاند بیابد. این بازی معمولاً در محیطهای باز انجام میشود و تعداد شرکتکنندگان در آن نامحدود است.
وجه تسمیه
ظاهرا" جزء اول این واژه (قایم) تغییریافته واژه عربی غایب به معنی پنهان و مخفی است. یعنی یک یا چند نفر باید در این بازی از نظر غایب و پنهان باشد.
شیوهٔ بازی
روش بازی به این صورت است که بر حسب قرعه یکی از شرکت کنندگان گرگ میشود، در یک محل ثابت میایستد و چشمهایش را میبندد (به اصطلاح چشم میگذارد) و تا یک عدد مثل ۱۰۰ یا ۵۰ میشمارد. در طول این مدت سایر شرکت کنندگان باید در محلی خود را مخفی کنند به طوری که گرگ نتواند آنها را ببیند. پس از پایان شمارش، گرگ چشمهایش را باز میکند و سعی میکند دیگران را پیدا کند.
در صورتی که گرگ هر یک از شرکت کنندگان را ببیند باید نام او را بلند صدا کند و با اعلام محل اختفای او کلمه سُک سُک را به زبان آورد. برای گفتن کلمه سک سک گرگ باید در محلی که چشم گذاشته بوده قرار گرفته باشد. در این حالت فرد شرکت کننده باید از محل خود بیرون بیاید. اگر گرگ نام شرکت کننده یا محل اختفا را اشتباه بگوید شرکت کننده نباید بیرون بیاید و میتواند به بازی ادامه دهد. هر گاه گرگ آنقدر از محل ثابت اولیه اش دور شود که یکی از افراد مخفی شده بتواند خودش را به محل چشم گذاشتن گرگ برساند و کلمه سُک سُک را به زبان آورد، تمام افرادی که گرگ قبل از آن پیدا کرده بود به اصطلاح آزاد میشوند (باید باکلمه سک سک کلمه آزاد را هم بگوید). به این ترتیب نفر بعدی که گرگ پیدا کند در مرحله بعد گرگ خواهد شد.
بازی به دو صورت پایان مییابد. یکی این که گرگ همه افرادی را که مخفی شدهاند پیدا کند، به این ترتیب نفری که اول از همه گرگ او را پیدا کرده یا نفر اولی که توسط دیگران آزاد نشده در دور بعد گرگ است. حالت دوم این است که نفر آخری که پیدا نشده پیش از گرگ خود را به محل چشم گذاشتن برساند سک سک بگوید. به این ترتیب تمام نفراتی که گرگ قبلا پیدا کرده بود آزاد میشوند و خود گرگ دوباره در مرحله بعد باید چشم بگذارد.
وسطی
وَسَطی با نام محلی آراداووردی، به هر بازی که در آن بازیکنان سعی کنند دیگر بازیکنان را با توپ بزنند و دیگر بازیکنان مانع از برخورد توپ به خودشان شوند، گفته میشود. انواع مختلفی از این بازی وجود دارد؛ فهرست گونههای وسطی را ببینید.
شرح بازی
پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه برابر، یکی از گروهها به قید قرعه یا شیر و خط در میانهٔ محوطهٔ بازی قرار میگیرد و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهٔ بازی میروند.
با پرتاب توپ بهوسیلهٔ یکی از بازیکنان گروه کناری، بازی آغاز میشود. تلاش گروه کناری نشانهرفتن و زدن افراد گروه وسطی زمینهٔ سوختن و اخراج آنان را فراهم کند.
گروه میانی هم میکوشد تا با حرکات سریع مانع از اصابت توپ به خود شوند و اگر یار سوختهای داشتهباشند، با گرفتن توپ در هوا (که یک امتیاز بهشمار میرود)، او را به بازی برگردانند.
اکنون شاید به مرحلهای رسیده باشیم که فقط یک نفر از گروه میانی، در داخل میدان باقیمانده باشد که اگر تا ۱۰ شماره پرتاب نتوانند او را هدفگیری کرده و بزنند، همهٔ یاران سوختهٔ گروهش را احیا کرده، و همگی به میانهٔ میدان باز گشته و بازی ادامه خواهد یافت.
مقررات بازی
به طور کلی بهتر است که ابعاد زمین بازی با سنوسال بازیکنان تناسب داشته باشد.
برخی مقررات بازی:
۱- اگر تمامی بازیکنان میانی در محدودهٔ میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیرهٔ ضداخراجی محسوب میشود و اخراجی و اخراجها را به تأخیر میاندازد.
۲- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن است.
انواع دیگر بازی
وسطی دایرهای
در یک گونه دیگر از این بازی که به «وسطی دایرهای» موسوم است با این تفاوت که زمین بازی به شکل دایرهاست که بازیکنان وسطی در داخل آن و گروه کناری در روی محیط آن با فاصلههای مساوی قرار میگیرند.
با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت گرفته و بازیکنان کناره نفرات گروه وسطی را نشانه میگیرند تا اینکه همه از زمین بازی اخراج شوند. در دور بعدی جای دو گروه عوض میشود و باز با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت میگیرد. برنده گروهی است که در مدت زمان کوتاهی، بازیکنان گروه وسطی را زده و بازی را زودتر تمام کرده باشند. نام اصلی این بازی خر خر بازی است ودراین بازی خرگروه اول در کنار می ایستند وبه گروه خر های دوم نگاه می کنندواز همه ی خرها متشکریم
ساحل
کرانه یا ساحل منطقه تماس بین دریا و خشکی است. اصطلاح ساحل برای مساحت بین حداکثر مد و پایه پرتگاههای ساحلی در سواحل مرتفع و برای نواحی واقع بین حداقل جزر و بالاترین مرز پیشروی امواج طوفان نیز به کار میرود.در مناطقی چون خاور آمریکا عرض سواحل بیشتر و در نواحی دریای مدیترانه، عرض سواحل کم است. عواملی چون رسوبگذاری، فعالیت آتشفشانی، مرجانها و تغییرات سطح آب دریاها در پیدایش انواع سواحل مؤثرند اما عواملی چون موج، جزر و مد، جریان دریایی، یخچال طبیعی و باد نیز پیوسته سواحل را تغییر میدهند. برخی سواحل هموار و پست هستند؛ در حالی که در برخی دیگر صخره وجود دارد.
بیابان
بیابان سرزمین گستردهای است که بهنوعی از منطقه خشک و کمباران در جغرافیای کره زمین گفته میشود و به خاطر بارندگی سالیانه کم دارای پوشش گیاهی کمی است.
ویژگی آب و هوای خشک
بارندگی در مناطق خشک کم و نامنظم است
مقدار باران در سالهای مختلف متفاوت است و ممکن است حتی چند سال بارندگی صورت نگیرد
بارندگی اغلب شدید و به صورت رگبار است
به علت خشکی و وزش باد میزان تبخیر و تعرق بیشتر از بارندگی سالانهاست
وزش باد در مناطق خشک به ویژه بیابانها شدید است که علاوه بر حمل ذرات گرد و غبار بر خشکی هوا میافزاید
از مهمترین مشخصات مناطق بیابانی بارش کمباران، کم بودن پوشش گیاهی و اختلاف زیاد دمای روزانه است. در واقع بیابان به نواحی اطلاق میشود که با کمی رطوبت، موجودات زنده و تغییر شدید دمای شب و روز مشخص میشوند. صحرای غربی نام خاص یک منطقه جغرافیایی در جنوب مغرب یا مراکش است. در فارسی به بیابان بسیار خشک و خالی اصطلاحاً بیابان برهوت گفته میشود.
پراکندگی بیابانها
برای بیابان تعاریف متعددی بیان شدهاست. در همه این تعاریف به دو ویژگی اغلب بیابانها یعنی کمبود بارش و تبخیر زیاد تاکید میشود.خوشبختانه کارهای زیادی در زمینه بیابان زدایی شده است.
در زمین چند نوار عمده بیابانی وجود دارد که مهمترین آنها در نیمکره شمالی از مجاورت اقیانوس اطلس تا حدود چین است که شامل صحرای بزرگ آفریقا، بیابان عربستان، ایران، ترکمنستان، گبی و تار است.
مپندار باشد ز نا بخردی درخشان کویر بنام ایزدی
که باشد شکوه خداوندگار زداید ز اندیشه گرد و غبار
علل ایجاد بیابانها
گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید
در منطقههای استوا هوای گرم به دلیل سبکی و افت بی در رو دما به سمت لایه های بالای جو حرکت می کند. وقتی تا حد زیادی بالا رفت دمایش کاهش یافته و به صورت افقی در لایه ی بالای جو به سمت عرض های بالا تر جغرافیایی حرکت می کند ( به سمت منطقه جنب استوایی یا جنب حاره ای می رود ) در بین راه دمایش کاهش یافته و سنگین می شود و در عرضهای حدوداً ۲۵ تا ۳۰ درجه مانند آبشاری فرو کش می کند و به سمت سطح زمین می آید. درست در آن منطقه ای که پایین می آید توده هوای کم فشار محلی وجود دارد که به دلیل گرمی وسبکی میل به صعود دارد ولی همین هوای مهاجری که از لایه های بالای جو از استوا آمده مثل چکشی بر سر توده هوای محلی فشار وارد می کند و اجازه نمیدهد که این توده هوای محلی صعود کرده وبارش ایجاد کند توده هوای مهاجر را پر فشار جنب حاره ای می نامند که باعث بوجد آمدن بیابانهایی چون صحارا در افریقا ربع الخالی عربستان و بیابان لوت در ایران شده است. بیابان گبی در مغولستان بدین طریق بوجود نیامده زیرا در چنین عرض جغرافیایی واقع نشده است. بیابان گبی به دلیل محصور بودن توسط رشته کوه و دوری از دریا و ضریب بری بودن بالا؛ از رطوبت بی نصیب مانده است و جزو بیابانهای سرد محسوب می شود. وقتی سخن از بیابان به میان می آید همیشه احساس گرمای زیاد تداعی می شود . درحالیکه بیابان های سر قطبی هم وجود دارد.
فشار زیاد جنب حارهای
فشار هوا در همه عرضهای جغرافیایی یکسان نیست.وقتی در جایی فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکی بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافی و سایر شرایط لازم موجب بارندگی میشود.هوای گرم و مرطوب استوایی پس از ایجاد بارش به اطراف مدار رأسالسرطان و راس الجدی حرکت میکند. اما به علت سنگین شدن وتراکم در عرضهای جغرافیایی مذکور فرو مینشیند و یک منطقه پر فشار به وجود میآورد.این توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرو مینشیند نتیجه این امر خشکی و گرمی هوا و صاف بودن آسمان در این مناطق است. در دریا این منطقه را مدار بدون باد یا عرض جغرافیایی اسب، بر گرفته از نام کاشف آن ساتاسپ دریانورد ایرانی دوران خشایارشا می نامند.
جریانهای آب سرد ساحلی
جریانهای سرد اقیانوسی که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت میکند، در برخی نقاط ساحلی به علت ایجاد هوای سرد و نشست هوا، مانع ایجاد بارش در این مناطق میشود، مانند بیابان آتاکاما در آمریکای جنوبی. بیابان نامیب در آفریقا.
دوری از منبع رطوبتی (دریا) و وجود کوهستان: بسیاری از بیابانهای دنیا در اثر دوری از منبع رطوبتی و وجود کوهستان مانع در برابر رطوبت شکل گرفتهاند. در این حالت به اثر سایه کوه می گویند.. بیابان تکلامکان (تکله مکان) در آسیای مرکزی و بیابان گبی در مغولستان از دریا دورند و بیابان مرکزی ایران نیز تحت تاثیر اثر کوه رشته کوه البرز و زاگرس است.
گونههای صحرا
صحراهای قطبی : این صحراها شامل نواحی وسیعی هستند که بهوسیله یخ پوشیده شدهاند و به علت پایین بودن دما و سرمای زیاد ناحیه خیلی خشک هستند.
صحراهای توپوگرافی : صحراهایی هستند که کمی رطوبت آنها به علت دور بودن از اقیانوسها و قرار گرفتن در مرکز قارهها و یا وجود کوههای بلند و مرتفع که جلوی بادهای اصلی ناحیه را گرفته و از رسیدن رطوبت به این نواحی جلوگیری میکنند، است. نمونه این نوع صحراها کویر مرکزی ایران است.
صحراهای استوایی : این صحراها که به مراتب وسیعتر از صحراهای قطبی هستند. در فاصله بین ۱۵ و ۳۰ درجه شمال و جنوب خط استوا قرار دارند. به عنوان مثال میتوان صحرای شمال آفریقا و صحرای عربستان را نام برد.
تخریب در صحراها
تخریب شیمیایی در صحراها به علت کمی رطوبت بندرت انجام میگیرد. از این جهت بیشتر قطعات و ذرات کانیها و همچنین سنگها در صحراها دستخوش تغییرات شیمیایی نشدهاند. از انواع تخریبهای فیزیکی که در صحراها انجام میگیرد، میتوان عمل نیروی ثقل (گرانشی)، انرژی باد و تغییرات درجه حرارت را نام برد که از جمله عوامل موثر در تخریب مکانیکی هستند. تغییرات درجه حرارت سبب انبساط و انقباض سنگها شده و باعث تخریب آنها میگردد. عدم وجود پوشش گیاهی در صحراها موجب میشود که مواد حاصل از تخریب بهوسیله باد به سهولت جابجا و پراکنده شود.
آبها در صحرا
مقدار آبهای جاری در صحراها بسیار کم است ولی بارانهای اتفاقی اغلب بصورت رگبار نازل میشود. در نواحی خشک به علت کمی پوشش گیاهی مقدار آبی که در سطح زمین جریان مییابد نسبت به مناطق دیگر با پوشش گیاهی زیاد با باران مشابه خیلی بیشتر است و در نتیجه هر چند که مقدار این آبها نیز کم باشد در تخریب، حمل و نقل و رسوبگذاری در صحراها نقش مهمی دارد. در صحراها ممکن است رودخانههای کمی جاری باشند که از نقاط مرطوب منشاء گرفته و از صحراها عبور میکنند، ولی اکثر این رودخانهها به حوضههای داخلی ریخته و وارد دریا نمیشوند.
عمل باد در صحراها
گرچه باد از نظر فرسایش از آب به مراتب دارای اهمیت کمتری است. ولی نقش مهمی را در فرسایش صحراها به عهده دارد. در مناطق خشک که رسوبات تخریبی و سست توسط هیچ پوشش گیاهی محافظت نمیشوند. بادها به آسانی مواد را از جایی برداشته و در جایی دیگر انباشته میسازند. در نتیجه باد علاوه بر عمل حمل و نقل، عمل تخریب و رسوبگذاری را نیز انجام میدهد.
حمل مواد بهوسیله باد باد قادر است ذرات موجود در سطح زمین را برداشته و با خود تا مسافتی حمل نماید. میزان حمل، مقدار جابجایی و سرعت ته نشست مواد بستگی مستقیم به قدرت (سرعت) باد و قطر ذرات دارد. یعنی هرچه سرعت باد بیشتر باشد میتواند ذرات را به ارتفاع بیشتر و به فاصله دورتر ببرد و همچنین دانههای درشتتری را با خود حمل کند. برای به حرکت در آوردن ذرات خشک سرعت کمتری لازم است تا ذرات مرطوب. بنابراین در صحراهای خشک به علت نبودن رطوبت و پوشش گیاهی حمل مواد بهوسیله باد خیلی بهتر و سریعتر انجام میگیرد. سرعت باد با نزدیک شدن به سطح زمین (در اثر ایجاد اصطکاک) کم گشته ولی با دور شدن از سطح زمین به میزان سرعت آن افزوده میشود.
نحوه حمل مواد توسط باد
حمل مواد به وسیله باد نسبت به وزن دانهها به سه طرزیق انجام میگیرد :
حرکت معلق برای ذرات خیلی ریز
ذرات خیلی ریز ماسه، سیلتهای دانهریز، گرد و غبار و خاکسترهای آتشفشانی چون بسیار سبک هستند. حتی بهوسیله بادهای خیلی ملایم به آسانی به هوا بلند شده و مدتها در هوا به حالت معلق باقی میمانند. بطور کلی در شرایط عادی ذرات با قطر کوچکتر از 0.03 میلیمتر که در روی سطح زمین قرار گرفتهاند میتوانند بهوسیله باد به هوا بلند شوند. این ذرات ممکن است صدها متر از سطح زمین بلند شده و همچنین کیلومترها جابجا شوند.
حرکت جهشی برای ذرات متوسط
باد به تنهایی نمیتواند ذرات متوسط را از جا بلند کند بلکه بر اثر برخورد ذرات ماسه با یکدیگر به هوا پرتاب میشوند که به این نوع حرکت جهشی میگویند. وقتی سرعت باد به حد معینی برسد ذرات ماسه شروع به چرخش و غلطیدن به سمت جلو میکنند که ممکن است در اثر برخورد با ذرات دیگر باعث حرکت و یا پرتاب آنها به هوا شوند. وقتی ذرهای به هوا بلند میشود تحت تأثیر دو نیروی نیروی گرانشی و نیروی سرعت باد، قرار میگیرد. ذرات در اثر نیروی گرانش به زمین برمیگردند ولی در اثر نیروی باد بجلو رانده میشوند.
حرکت چرخشی برای ذرات درشت
ذراتی که درشتتر هستند اغلب به سبب وزن و درشی از جا کنده نشده و در هوا پراکنده نمیشوند بلکه وقتی سرعت باد بهحد کافی برسد با چرخش و یا غلطیدن به سمت جلو حرکت میکنند. این عمل چرخش را Reptation میگویند.
فرسایش بهوسیله باد عمل فرسایش باد به دو صورت انجام میگیرد. :بادکند (Deflation) و بادساب (Abrasion).
بادکَند
جابجایی ذرات توسط باد را بادکند میگویند. باد قادر است ذرات ریز و کوچک موجود در سطح زمین را بخصوص در مناطقی که فاقد پوشش گیاهی و رطوبت زیاد است به آسانی از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل کند و ممکن است این عمل سبب کنده شدن سطح زمین و بوجود آمدن گودیهایی میشود که گاهی ممکن است تا صد متر عمق داشته باشند.
سنگفرش بیابان
در مناطقی که ذرات درشت و ریز وجود داشته باشد باد سبب جابجا شدن ذرات ریزتر و سبکتر شده و قطعات بزرگتر سنگها بر جای باقی میمانند که بعد از گذشت زمان سنگهای درشتتر باقیمانده و منظره فرشی به خود میگیرند که اصطلاحاً به آن سنگفرش بیابان و یا Hamade میگویند.
یاردانگ
باد در مناطق صحرایی بویژه در زمینهای سست و نرم موجب تشکیل شیارهای طولی و طویل میگردد که یاردانگ نامیده میشود. این نوع شیارها در جنوب دشت لوت دیده میشود.
بادساب
موادی که بهوسیله باد حمل میشوند در اثر برخورد با یکدیگر سایش پیدا میکنند. این عمل ساییدگی که بهوسیله باد انجام میگیرد را بادساب مینامند. البته عمل ساییدگی بدون بادکَند امکانپذیر نیست. چون در اثر حمل مواد است که ساییدگی و یا خراش بوجود میآید. ذرات یا دانههای ماسهای که بهوسیله باد حمل میشوند، بدلیل سختی که دارند وسایل بسیار مناسبی برای سایش سنگها، ساختمانها، دیوارها و ... هستند.
سنگهای بادساب
سنگها و قلوهسنگهایی که یک سطح آنها در اثر باد صیقلی و صاف شده است در اثر تغییر جهت باد و یا چرخش سنگها در محل اولیه خود چند سطح صاف در آنها ایجاد گردد به چنین سنگهایی که به علت سایش باد بوجود آمدهاند سنگهای بادساب (ventifact) میگویند.
فرسایش لانهزنبوری
برخورد مداوم بادهای قوی و دائمی که ذرات ماسه همراه دارند بر روی صخرهها و یا سنگهایی که در سطح زمین بخصوص در نقاط خشک و نیمه خشک قرار دارند باعث میگردد که بتدریج این سنگها فرسایش حاصل کنند و نوعی فرسایش لانهزنبوری از خود نشان دهند.
تخت دیو
گاهی باد مواد نرمی را که در زیر تخته سنگها قرار گرفتهاند تخریب نموده و با خود حمل میکند و در نتیجه پدیده قارچ مانندی بوجود میآید که اصطلاحاً به آن تخت دیو میگویند.
کوه
کوه زمینی نسبتاً بلند است که در یک منطقه گسترده است و عموماً بلندتر و شیبدارتر از تپه است.
کوه
کوه: هر یک از بر آمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد؛ جبل؛ «دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم.»
تقدس کوه در فرهنگها
در سراسر جهان باستان، کوههای مقدس بسیاری وجود داشت که جایگاه خدایان بود و پیوند میان آسمان و زمین به شمار میآمد. بنابر بعضی کیهان شناختیها، کوه مقدس نیز مرکز و محور سراسر کیهان بود. ستیغهای دوگانه، گاهی جایگاه خورشید و ماه بود. در مصر، یک ماه خدا به نام تهوت، در معبدی که بر روی سلسله جبالی در غرب شهر تب واقع بود میزیست. در جهان فرودین اساطیر مصری، کوهی وجود داشت که بر فراز آن، تختی قرار داشت و فرعون پس از مرگ به وسیلهٔ نردبانی از آن بالا میرفت، در شهرهای بینالنهرین زیگورات، به مفهوم کوه مقدس ساخته میشد و معبدی در قلهٔ آن برپا میکردند. مادر – الههٔ عمدهٔ بینالنهرینی را بانوی کوه (یعنی نین – هورساگ Ninhursag) مینامیدند، زیرا کوهها سرچشمهٔ نخستین آبها و در نتیجه، موجب حاصلخیزی به شمار میرفتند. هندوستان دارای کوههای مقدس بسیار است. کوه کایلاسا Kailasa در هیمالیا، جایگاه شیوا و مرکز زیارت است. در بودایی چنین تعلیم داده میشد که زمین مسطح و مدور و کوه مرو Mero در وسط آن است و تخت بودا را تشکیل میدهد. استوپا و پاگودا، شکلهای نمادین کوه مرو بودند و محور کیهانی، از مرکز آن معبد ها می گزشت. جایگاه بودهی ستوه، آوالوکی تشوارا، کوه استورهای پوتالا Potala بود. تپهای که بر آن قصر دالایی لاما در لهاسا قرار دارد، سده یی شانزدهم یعنی زمانی که او آنجا را در اختیار داشت نیز، به همان نام بود، زیرا او بعنوان تجسم دوبارهٔ بودهی ستوه به شمار میآمد. خدایان کوهستانها در ژاپن فراوانند. این کوهها که در آغاز، متعلق به شینتو بودند، به تدریج، ازآن آیین بودایی شدند و غالبن مربوط به حاصلخیزی زمین هستند و عدهای به زیارت آنها میروند و هر ساله جشن برپا میدارند. فوجی یاما، مقدس ترین کوه به شمار میرفت و الههٔ حامی آن، Sengen نام داشت که برایش معبدی در ستیغ کوه، ئر ۸۰۶ میلادی، ساخته شد. سن گن الههٔ کوه را در نقاشی های ژاپنی بطور گستردهای نشان میدهند، در حالی که، یک شاخهٔ لوبیا در دست دارد، و کلاهی پهن بر سر نهاده است که در مورد پرستش او با سه خدای بودایی، جابجایی صورت گرفته است. این خدایان را بر روی سه قله نشان میدهند که گروهی از زایران بسوی آنها روانند. خدایان دیگر عبارتند از سانو Sano، خدای کوه هیه یی Hiei، خدای سهمگین شینگون Shingon به نام زایوگونگن Zao Gongen، خدای کوه کیمپو Kimpo و خدایان بیشمار منطقهٔ کومانو Kumano، با آبشار مقدسش، که تصور میرفت نزدیک کوه پوتالا بود، که برای آوالوکی تشوارا مقدس به شمار میرفت. کوخ، یکی از دوازده زینت، بر روی جامهٔ امپراتوران چین بود. در استورهٔ تایویی، کوه نشانهٔ جزایر خوشبختی، جایگاه جاودانها یا تپههای طول عمر، یعنی محلی است که قارچ مقدس در آنجا میروید. کوه، یکی از موضوعات مردم پسند در نقاشیهای روی سفال و نقاشیهای لاک اندود است و در آنجا، سه و گاهی پنج یا هفت ستیغ را بسیار نقش پردازی میکردند و این ستیغها از میان امواج دریای شرقی سربرمی آوردند {مینگ، اواخر سده ی پانزدهم}. کوه، مکان عزلت راهبان چینی بود، چنانکه بیابان تب، برای عیسویان نخستین، چنین وضعی را داشت. در اینجا، عزلت گزیدگان امیدوار بودند دروازهٔ بهشت جاودانها را بیابند و آن را از طریق شکافی در صخرهها پیدا کنند. کوه تایویی را نیز بصورتی حجاری میکردند که جاودانها را همراه با نماد تایویی نشان دهند و این کوه برای دانشمندان موجب تفکر و اندیشه میشد. در کتاب عهد عتیق، یهوه از فراز کوه سینا با موسی سخن گفت. در نقشههای جهان در قرون وسطا، که معمولن مدور نشان داده میشدند، اورشلیم را در وسط قرار میدادند، به طوری که صلیب، که گاه نماد حضرت عیسی بود، و بطور سنتی، از او بعنوان تپه یاد میشد، در مرکز جهان عیسویت قرار داشت.
کوهها در زمین
کوهها ۵۲٪ آسیا، ۳۶٪ آمریکای شمالی، ۲۵٪ اروپا، ۲۲٪ آمریکای جنوبی، ۱۷٪ استرالیا و ۳٪ آفریقا را پوشاندهاند و روی هم رفته ۲۴٪ خشکیهای زمین را شامل میشوند. اما از هر ۱۰ نفر یک نفر در کوهها زندگی میکند. همهٔ رودخانههای مهم جهان از کوهها سرچشمه میگیرند و بیش از نیمی از آبی که انسانها نیاز دارند از کوهها به دست میآید.
به سرزمینی که کوه فراوان داشته باشد کوهستان یا کوهساران گفته میشود. به زنجیرهای از کوههای بههمپیوسته، رشتهکوه گفته میشود.
سوارکاری
سوارکاری از ورزشهایی است که در چند دههٔ اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفتهاست، با این وجود سابقهای طولانی داشتهاست و میتوان آن را از کهنترین ورزشها بهشمار آورد. این ورزش امروزه نه تنها به عنوان یک رقابت سالم و مفید، بلکه به عنوان سرگرمی و به منظور گذراندن اوقات فراغت مورد توجه قرار گرفتهاست، و با این که نسبت به بسیاری از ورزشها پرهزینه به نظر میرسد، هر ساله تعداد بیشتری طرفدار به سوی خود جلب میکند.
سوارکاری چیست؟
سوارکاری به معنای نشستن بر پشت یک اسب و کنترل حرکات آن میباشد. ویژگی این ورزش این است که انسان و مرکب (معمولاً اسب) را متحد میسازد، بنابرین موفقیت اسب و سوارکار به ارتباط و اعتماد و احترامی که آن دو برای یک دیگر قائلاند، بستگی دارد. برای شروع به یادگیری سوارکاری نیاز به هیچ دانش و مهارت قبلی ای نیست، با این حال به دلیل قدرت جسمی و ذهنی که کنترل کردن اسب نیاز دارد، به کودکان زیر ۷ سال توصیه نمی شود.
تاریخچه
سوارکاری ورزشی بسیار قدیمی است که از دیرباز به منظور جنگیدن یا پیامرسانی به افراد آموزش داده میشد.تاریخ رام کردن اسب هنوز به درستی شناخته نشدهاست. باستانشناسان با توجه به قدیمیترین آثار بر جای مانده از پیشینیان در رابطه با رام کردن اسبها، معتقدند که اولین اسبهای اهلی به بیش از سه هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. قبل از آن اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست. البته باستانشناسان در بعضی نقاط از اروپای شرقی دهنههایی پیدا کردهاند که به شش هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. این نشان میدهد که انسان از آن زمان سعی داشتهاست که اسب را رام کند و از آن بهره ببرد، ولی به دلیل سرعت آن در فرار موفق نشدهاست. قدیمیترین آثار در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند.
اگرچه اهلی ساختن اسب در مقایسه با حیواناتی چون سگ (نه هزار سال قبل از میلاد) و گوسفند و بز (پنج هزار سال قبل از میلاد) مؤخر بود، با این وجود تحول عظیمی در زندگی انسان بهوجود آورد. انسان نه تنها از گوشت و شیر اسب بهره میبرد، بلکه برای جابهجایی نیز از او استفاده میکرد. نکتهٔ جالب در این باره این است که مورخان عقیده دارند که مردم قبل از یادگیری چگونه سوار شدن بر اسب، از ارابه استفاده میکردند. آنان برای این فرضیه خود دو دلیل عمده ارائه میکنند:
فسیلهای پیدا شده نشان میدهند که اسبهای آن دوره برای حمل انسان بسیار کوچک بوده و قد آنها (بلندی جدوگاه) به بیش از ۱۴۰ سانتیمتر نمیرسید.
قبل از آن که اسب توسط انسان رام شود، مردم از ارابه استفاده میکردند و آنها را به حیواناتی از چون گاو یا الاغ وحشی میبستند. بستن ارابه به اسبهای کوتاه قد خیلی دشوار نبود، در حالی که سوار شدن بر کمر اسب باعث وحشت و رم کردن آن میشد.
مهار و تربیت کردن اسبها در زندگی مردم اوراسیا تحول و تأثیرات فراوانی به دنبال داشت. در حالی که در گذشته طی کردن مسافتهای طولانی غیرممکن به نظر میرسید، انسان توانست به کشف سرزمینهای جدید و کشور گشایی بپردازد. کمکم وسایلی برای هدایت و تسلط بیشتر بر اسب مانند زین و رکاب (که از اختراعات چینیها میباشند) ساخته شدند و در اختیار سوارکاران گرفتند. تربیت و پرورش اسب نیز، به خصوص در خاورمیانه اهمیت بسیاری یافت و صحرانشینان این مناطق به پرورش و نگاهداری اسبهای اصیل عربی پرداختند. سوارکاری تا اواخر قرن پانزدهم، بیشتر در جنگها معمول بود. البته در بعضی از کشورها مانند ایران باستان، بهعنوان ورزش و سرگرمی نیز مورد توجه قرار میگرفت (مانند بازی چوگان)، ولی جنبهٔ هنری آن از اواخر قرن پانزدهم میلادی به بعد اهمیت یافت. سرانجام در اواخر قرن نوزدهم، با پیشرفت صنعت و جایگزین کردن اسبها توسط ماشینآلات، سوارکاری جنبهٔ ورزشی و سرگرمی که امروزه مشاهده میشود را به خود گرفت.
برقراری ارتباط با اسب
اولین گام یادگیری سوارکاری، یادگیری ارتباط برقرار کردن با اسب است. سوارکار باید بتواند خلقوخوی اسبی را که قرار است سوار شود درک کند و با او به خوبی ارتباط برقرار کند، تا اسب فرمانهای او را بهتر درک کند و انجام دهد. اسب با انسان متفاوت است و همین تفاوت است که باعث جذابیت این رابطه می شود. هرچه بهتر بتوانیم طرف مقابلمان را درک کنیم و یادبگیریم که غرایز او را بفهمیم، رابطه ما بهتر می شود. رفتار پر از ترس اسب مغرضانه نیست، بلکه یک واکنش طبیعی برای حفاظت از خودش است. اگر بتوانیم این احساس را در اسب ایجاد کنیم که ما از او حفاظت می کنیم، به ما اعتماد می کند و دیگر از هر فرصتی برای فرار استفاده نمی کند. با این حال حتی وقتی به ما اعتماد می کند، باز هم اسب حیوانی است که به طور طبیعی در گله به سر می برد. در موقعیت های هراس آور نیز همواره به گله می پیوندد.
سوارکار میتواند از روی حرکات و برخی از اعمال اسب متوجه منظور او شود. حرکات گوشهای اسب در این مورد بسیار مؤثر است. به طور مثال، هنگامی که اسب گوشهایش را به سمت جلو میچرخاند و سرش را بالا میگیرد، به این معناست که صدایی او را نگران کردهاست و او بادقت در حال پیدا کردن منبع صداست. و یا هنگامی که اسب گوشهایش را در جهات مختلف میچرخاند و حرکت میدهد، به این معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوشهای مایل به سمت پایین در دو طرف سر اسب، نشان دهندهٔ تسلیم شدن و اطاعت اسب هستند. البته این حالت گوشها در صورتی که لبها به سمت پایین افتاده باشند، نشانهٔ خوابآلودگی است. اسبی که گوشهایش را میچرخاند و زبانش را بیرون میآورد، قصد سربهسر گذاشتن و بازی با سوارکار را دارد. اگر اسب گوشهایش را به سمت جلو مایل کند و سرش را کمی خم کند، یعنی به سوارکار (یا هر کس دیگری) اعتماد دارد. اگر گوشهایش را به سم عقب بچرخاند، یعنی چیزی باعث بی اعتمادی یا عصبانیت و ناراحتی او شدهاست. در صورتی که گوشهایش را به سمت عقب بخواباند، یعنی بسیار خشمگین است و یا این که به شدت ترسیدهاست. در این صورت اسب میتواند بسیار خطرناک باشد و حمله کند. حرکت سر و پاهای اسب نیز میتوانند در درک منظور او کمک کنند. اسبی که سرش را کمی پایین میآورد و ناگهان بهشدت تکان میدهد، بدخلقی خود را نشان میدهد. هنگامی که پاهای جلویش را بر زمین میکوبد، عصبانیت یا بیقراری خود را ابراز میکند، در حالی که وقتی اسب پاهای عقبش را بر زمین میکوبد، میخواهد بفهماند که چیزی باعث ناراحتی او شدهاست (مثلاٌ مگس و...).
سبک های سوارکاری
سبک انگلیسی
سبک انگلیسی پیش نیاز و پایه بعضی از رشته های سوارکاری مانند درساژ، پرش با اسب، چوگان و حتی کورس میباشد. این سبک از بعضی از سبک های دیگر اندکی دشوارتر است.
سبک غربی
از سبک غربی بیشتر در رشته هایی از سوارکاری که در تاریخچه یشان از کار در مزرعه سرچشمه گرفته اند و به مرور زمان توسعه یافته اند، مانند استقامت، استفاده میشود.
شاخههای مختلف سوارکاری
سوارکاری شاخههای متعددی دارد که به طور کلی در دو دسته قرار میگیرند:
مسابقات اسبدوانی
این مسابقات از دوران قدیم در بسیاری از تمدنها همچون یونان و روم باستان وجود داشتهاست. مسابقات یورتمه و تاخت از مسابقات رایج اسبدوانی هستند.
مسابقات یورتمه (سوار بر اسب یا ارابه)، که در آنها هدف نفر اول رسیدن به خط پایان است، بدون این که اسب با سرعت گرفتن شروع به تاختن کند. تاختن اسب باعث حذف شدن سوارکار از دور مسابقه میشود.
مسابقات تاخت، که در آنها نیز هدف اول رسیدن به خط پایان است، اما این بار با تاخت. مسافت این مسابقات بین ۲٫۴۰۰ و ۱٫۶۰۰ متر است. نوعی دیگر از مسابقات تاخت، همراه با مانع است و اسب باید از روی آنها بپرد. مسافت این مسابقات با توجه به نوع مانعها متفاوت است.
سایر مسابقات سوارکاری
مسابقات ارابهرانی،
که معمولاً دارای سه مرحله هستند: مرحلهٔ درساژ (که در آن شیوه و جذابیت نمایش و رفتار و حرکات اسب سنجیده میشود.)، مرحلهٔ ماراتون (که امتحانی زمان بندی شدهاست و از قسمتهای مختلفی تشکیل شدهاست و مهمولاً دارای موانعی طبیعی یا مصنوعی است. در آن مهارت، توانایی جسمی و سرعت اسب سنجیده میشود.) و مرحلهٔ آخر که عبارت است از حرکت در راههایی که از اطراف، توسط توپهایی (یا چیزهای دیگری) محدود شدهاست. گذشت وقت مجاز یا افتادن توپ باعث از دست رفتن امتیاز میشود. تعداد اسبهایی که ارابه را میکشند به نوع مسابقه بستگی دارد و به جز در مواردی خاص، بیش از چهار عدد نیستند.
درساژ
(حرکات نمایشی اسبهای تربیتشده)، که در آن کیفیت ارتباط میان سوارکار و اسب سنجیده میشود. این مسابقات در زمینهایی مستطیلشکل به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برگزار میشوند، و سوارکاران به ترتیب در زمین حاضر شده و برنامههای خود را اجرا میکنند. این برنامهها میتوانند مشخصشده یا آزاد باشند. داوران بر اساس تکنیک و دقت سوارکار و همچنین اطاعت و حرکات اسب و ارتباط میان آن دو، قضاوت کرده و بین صفر تا ده امتیاز میدهند. سوارکار باید سعی کند حرکاتش برای هدایت اسب تا حد امکان مخفی باشد و دیده نشود، به طوری که احساس شود ارتباط میان آن دو توسط تِلِپاتی انجام میگیرد. این کار ممکن است به نظر تماشاگران بسیار آسان بیاید، در حالی که نتیجهٔ تلاش چندین سال میباشد.پرش با اسب، که از متداولترین مسابقات سوارکاری در جهان میباشد و مشابه مسابقات درساژ و استقامت است.
مسابقات استقامت، که هدف از آنها طی کردن مسافتی طولانی (بین ۲۰ تا ۱۶۰ کیلومتر) در یک (و گاهی دو) روز است. اسبهای عرب از بهترین نژادها برای این نوع مسابقات هستند، زیرا جثهای کوچک و مقاوم در برابر گرما و تمرینات سخت دارند. اسبهای انگلیسی نیز به دلیل سرعتشان در این زمینه مورد توجه بسیاری قرار میگیرند.
مسابقات وسترن یا آمریکایی، که ریشهٔ آنها به مسابقات گاوچرانی برمیگردد.
رودیئو، که مسابقه با اسبهای وحشی است.
رودئو.
چوگان، که قدیمیترین ورزش گروهی است. این ورزش در ایران باستان رواج و اهمیت زیادی داشتهاست و به بازی شاهان معروف است. امروزه چوگان به دلیل هزینهٔ بالا کمتر مورد توجه عام قرار میگیرد.
سوارکاری در ایران امروز
سوارکاری در ایران در چند دههٔ اخیر مورد توجه قرار گرفتهاست و باشگاههای متعددی تأسیس شده و در روند پیشرفت هستند. با این وجود ایران هنوز در سطح جهانی برندهٔ مقامی نشدهاست. سوارکاری بانوان نیز مورد توجه قرار گرفتهاست و بر طرفداران آن روز به روز افزوده میشود.
غارنوردی
غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
غارنوردی آماتور
غارنوردان آماتور کسانی هستند که به این فن بیشتر از جنبه ورزشی نگاه میکنند. امروزه تعداد این غارنوردان از غارنوردان حرفهای بیشتر است و اکثر غارهای جدید توسط این افراد کشف میشود. به طور کلی غارنوردی آماتور بیشتر در میان کوهنوردان رایج است. بسیاری از غارنوردان آماتور به خاطر علاقه خاصی که در طی سالها غارنوردی به این فن پیدا میکنند تبدیل به غارنوردان حرفهای میشوند و در بعضی از رشتههای آن تجربههای زیادی کسب میکنند.
از نگاه غارنوردان آماتور غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
چالشهای مربوطه به نوع و گونه غاری که نوردیده میشود بستگی دارد ولی معمولاً بهرهگیری از میخ و طناب و گذر از تنگراهها، دهلیزها و چالابها را شامل میشود. در ایران غارنوردی را یکی از گرایشهای کوهنوردی میدانند ولی در برخی کشورها رشتهای جداگانه شمرده میشود. دیگر گرایشهای کوهنوردی در ایران از این قرارند: کوهپیمایی (Hiking)، سنگ نوردی (Rock Climbing)، یخ نوردی (Ice Climbing) و صعودهای ورزشی (Sport Climbing)
مهمترین، پرهیجانترین و سختنوردترین غار ایران غار پراو در استان کرمانشاهان است. استان کرمانشاه بعلت دارا بودن محیطی مناسب و در برگرفتن شمار بسیار زیادی غار از جمله ژرفترین و طولانیترین غارهای ایران و داشتن علاقهمندان بسیار از پیشروترین استانهای غارنوردی ایران بشمار میآید. بسیار بر این باورند تنی چند از غارشناسان کرمانشاه غاری ژرفتر از پراو را کشف نمودهاند اما برای بکر ماندن آن از آشکار نمودن جایگاه آن خودداری میکنند!! از دیکر غارهای ایران که همواره مورد بازدید غارنوردان باشگاههای غارنوردی ایران قرار میگیرند میتوان از غارهای یخ مراد –بورنیک – رود افشان و کهک، قاطرچی و کتلهخور نام برد. از تجهیزات لازم برای غارنوردی میتوان از اینها نام برد: طناب, کارابین (ابزار), شفت, میخ، کوله پشتی، کیسه خواب, رول, یومار، کلاه ایمنی، چراغهای پیشانی با لامپ ال.ای.دی، لباس ضدآب, هشتفرود - لوازم زخم بندی، پانسمان، انواع قرص و کپسول و آمپول جهت موارد گوناگون.
غارنوردی حرفهای
غارنوردان حرفهای کسانی هستند که برای اهداف خاصی بجز جنبه ورزشی آن پا به اعماق غارها می گذارند. این اهداف که جنبه علمی دارند به رشتههای زیر تقسیم میشود: زمین شناسی، دیرین شناسی، باستان شناسی، انسان شناسی، آب شناسی و زیست شناسی.
غواصی
فن شناوری در زیر آب - با یا بدون وسایل تنفس مصنوعی اسکوبا است. غواصی علاوه بر اینکه کاربردهای صنعتی، پژوهشی، و نظامی دارد، برای ورزش و تفریح هم انجام میشود.امروزه ورزش غواصی و غواصی تفریحی به صورتی همگانی درآمده و به شکل گستردهای در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتی مفید، مفرح، لذتبخش و نیز منبع درآمد در صنعت اکوتوریسم شدهاست. تنفس زیر آب با استفاده از هوای فشرده تاریخچهای کوتاه دارد. اما غوص در دریا و سفر به عمق دریا از دیرباز توسط بسیاری از ملل جهان انجام میپذیرفتهاست.
انواع غواصی
غواصی آزاد
یکی از روشهای غواصی، غواصی آزاد میباشد که ورزشی بسیار سنگین و فرحبخش میباشد.در این ورزش اولین هنر غواص، استفاده صحیح از ششها در تنفس صحیح و حمل هوای کافی در غواصی میباشد در ابتدا این ورزش برای جستجوی مروارید در سطح دریا مورد استفاده قرار میگرفتهاست ولی بعد پا به عرصه ورزش حرفهای گذاشته باشگاههای ویژهای برای اینکار بهوجود آمدهاند.
تعریف سادهٔ این ورزش چنین است که شخصی به زیر آب شیرجه میرود و تنها هوایی که در اختیار دارد، هوای است که در ششهای خود ذخیره کردهاست. در واقع این ورزش در نوع خود، از قدیمیترین ورزشهای آبی جهان شناخته میشود که مثال بارز آن جستجوی مروارید است که در حدود چهار هزار سال پیش در دریای مدیترانه انجام میشد و اشخاص برای خارج کردن دانههای مروارید و یافتن صدفهای مرواریددار، به اعماق مدیترانه شیرجه میرفتند و دقایقی چند را تنها با تکیه بر هوای ذخیره شده در ششهای خود به جستجو برای مروارید میپرداختند.
اما این پدیده در حقیقت یک پایه و اساس علمی هم دارد، چرا که بدن در زیر آب با شرایط تازهای مواجه میشود که در نتیجه قلب، سیستم گردش خون و عضلات انسان، همگی به گونهای عمل میکنند تا اکسیژن را در بدن ذخیره کنند. غواصی آزاد ورزشی پر رمز و راز است که به خصوص طی پنجاه سال گذشته توجه پژوهشگران و اهل علم را به خود جلب کردهاست.
در دهه پنجا ه میلادی یعنی بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ پزشکان به غواصان آزاد هشدار دادند که در عمق بیشتر از پنجاه متر نگهداشتن نفس مساوی با مرگ است. چرا که فشار آب در چنین عمقی باعث میشود تا قفسهٔ سینه و دندهها مانند کاغذ مچاله شده در دست انسان در هم شکسته شوند اما امروز مشاهده میکنیم که غواصان آزاد به عمق دویست متری هم میروند. جالب است گفته شود که این عمق حتی از عمقی که زیر دریاییها در جنگ جهانی دوم توان رسیدن به آن را داشتند، بیشتر است.
آنچه باعث پیشرفتهای اعجابانگیز در این ورزش و تواناییهای غواصان شده، تحقیقات درخشان فیزیولوژِی است که جمعی از پدیدههای مختلف در رابطه با آب را در بدن کشف کردهاست. تجهیزات مورد نیاز این ورزش یک جفت باله های غواصی(فین)، ماسک غواصی و لوله تنفس بر سطح آب (اسنورکل) میباشد.
غواصی اسکوبا
یکی از دیگر روشهای غواصی، غواصی با تجهیزات تنفسی زیر آب غواصی اسکوبا است. در این روش غواص با همراه داشتن هوای فشرده تنفسی که درون سیلندر غواصی ذخیره شده است به زیر آب رفته و غواصی میکند.
غواصی اسکوبا مدار باز
سیستمهای اسکوبای مدار باز، سیستمهای تنفسی هستند که باز دم غواص را درون آب تخلیه مینمایند.
غواصی اسکوبا مداربسته
سیستمهای مدار بسته تنفسی ، به گونه ای ساخته شده اند تا قابلیت پالایش بازدم غواص را داشته و بازدم او را با حذف دی اکسید کربن و افزودن اکسیژن برای تنفس دوباره آماده نمایند.
غواصی با تغذیه از سطح
در این نوع غواصی که بیشتر در خدمات غواصی صنعتی کاربرد دارد، گازهای تنفس از طریق شلنگی به نام بند ناف، از سطح به غواص انتقال پیدا میکند.تغذیه از سطح اغلب از یک کشتی پشتیبان غواصی، اما گاهی اوقات، به طور غیر مستقیم از طریق یک اتاقک زیرآبی ارائه میگردد.غواصان تغذیه از سطح همیشه نیازمند پوشیدن کلاه و یا ماسکهای غواصی هستند که صورت را کامل پوشش میدهند.
جایگزینی برای غواصی تغذیه از سطح به نام "SNUBA" و یا "hooka" وجود دارد که هوای تنفسی غواص از طریق شلنگ از یک سیلندر کوچک یا کمپرسور از سطح آب تامین میگردد. این روش برای کارهای سبک از جمله تمیز کردن بدنه شناورها بسیار محبوب است و نیز به عنوان فعالیتی توریستی برای کسانی که دارای گواهینامه غواصی نیستند مناسب است.
غواصی اشباع
غواصی اشباع روشی است که اجازه می دهد تا غواصان صنعتی در ارتباط با کار در عمق به مدت چند روز یا چند هفته باقی بمانند.این نوع غواصی اجازه می دهد تا از نظر اقتصادی کار بیشتر انجام شده و ایمنی افزایش یابد.در این نوع غواصی پس از اتمام کار در آب، غواصان در زیستگاه خشک و تحت فشار در زیر آب و یا محفظه های فشار بر روی عرشه یا سکوهای پشتیبانی به استراحت میپردازند یا ممکن است به زنگ غواصی منتقل گردند.در پایان این نوع غواصی برداشت فشار ممکن است روزهای بسیاری طول بکشد.
آموزش غواصی
آموزش غواصی زیر آب را باید نزد مربی غواصی واجد شرایط که در ارتباط و زیر نظر یکی از سازمانهای آموزش غواصی معتبر است آموخت.
آموزش غواصی پایه مستلزم یادگیری مهارت های لازم برای انجام ایمن فعالیت های غواصی در محیط زیر آب است که شامل نکاتی مانند سیستم همراهان ، برنامه ریزی غواصی و روش استفاده از جداول غواصی میگردد.
برخی از مهارت های پایه که یک مبتدی در زیر اب باید فرابگیرد عبارتند از :
برداشت فشار -- تنظیم فشار درونی و بیرونی شیپور استاش گوش به هنگام غواصی و قرار گرفتن در محیطهای پر فشار.
تنفس زیر آب -- آموختن مهارت تنفس از طریق رگلاتور غواصی در زیر آب. کلیه غواصان باید روش تنفس درست را بیاموزند.
پاکسازی ماسک -- شامل تخلیه آب ماسک در زیر آب.
به اشتراک گذاری هوا -- آموختن روش درست و ایمنی که غواصان برای به اشتراک گذاری یک منبع هوا به کار میگیرند.
صعود اضطراری -- چگونگی بازگشت به سطح به شکلی ایمن بدون آسیب زدن به خود در صورت قطع هوای تنفسی.
شنا و شناوری -- رانش و حرکت زیر آب با تجهیزات غواصی و تنظیم شناوری با استفاده از هوای موجود در ریه ها به صورتیکه هوای در ریه ها باعث شناوری بیشتر شده در حالی که تخلیه هوای ریه ها باعث شناوری کمتر گردد.
علامت های غواصی -- علامت های غواصی که هدف از آنها برقراری ارتباط با غواصان دیگر در زیر آب است.
خطرات غواصی
اگرچه غواصی در رده ایمن ترین فعالیتهای تفریحی و ورزشی جهان به شمار میرود اما مبادرت به آن بدون دانش لازم و در صورت عدم رعایت استانداردهای غواصی میتواند کاری بسیار خطر ناک به شمار آید.
عدم رعایت استانداردهای غواصی و عدم بکار گیری صحیح جدولهای غواصی مانند برنامه ریز غواصی تفریحی میتواند باعث بروز بیماریهائی از جمله بیماریهای زیر گردد:
بیماری تراکم زدائی
نیتروژن نارکوسیس
مسمومیت با اکسیژن
مسمومیت با منواکسید کربن
آمبولی ریه
باراتروما
شلو واتر بلک اوت
خفگی
غرق شدگی
سازمانهای آموزش دهنده
از آنجائیکه غواصی رشته ورزشی و تفریحی بسیار خاصی بوده است و به دور از خشکی در محیطی پر خطر(دریا)انجام میگردد، سازمانهای معدودی که دارای استانداردهای خاص آموزشی میباشند فقط مجاز به آموزش این رشته ورزشی و تفریحی در سطح جهان گردیده اند. سازمانهای آموزش دهنده می بایست با استانداردهای سازمان جهانی استاندارد منطبق و زیر پوشش نهادهائی بین المللی مانند شورای جهانی آموزش غواصی تفریحی و فدراسیون زیر آبی اروپا فعالیت نمایند.
قدمت غواصی در ایران
گویند که ژرفروی و غواصی که در جنوب ایران آن را صیف و صیافی مینامند به قرنها قبل از میلاد برمیگردد. در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچههای طلا و جواهرات کشتیهای غرق شده استفاده مینمودهاند.
آثار حاصل از حفاریهای باستانشناسی نشان میدهد که قرنها قبل از میلاد، ساحلنشینان دریای پارس از این فن برای تحصیل مروارید استفاده مینمودهاند.
دکتر تاکر ابوات در کتاب کینگدوم اف سی شل بدین طریق اشاره نمودهاست و ایرانیان را در زمره پیشگامان پایهگذاری صید و پرورش مروارید قلمداد نمودهاست.
در سندی دیگر، آپولونیوس فیلسوف یونانی ساکن رودز اشاره دارد که غواصان دریای پارس در حالی که ظرف کوچکی حاوی گیاهی خوشبو و تهییج کننده در دست داشتند به سمت صدف رفته و باعث میشدند تا صدف لب از لب بگشاید، سپس شاخهای میان تهی را به میان آن فرو برده و مایه موجود را به بیرون میکشیدند و آن را به سطح آب آورده و در ظروفی آهنین قرار میدادند، البته آنان هیچگاه موفق به پرورش مرواریدهایی اینچنینی نشدند اما شیوهای را بدین طریق بنیان نهادند. اما در اشارت به ابزار غواصی آن دوران پر واضح است که در آن دوران به اتکای هوای محبوس شده در ششهای خود به عمق فرو رفته و باز میآمدند، روشی که هم اکنون نیز در پارهای از جزایر دریای پارس چون لاوان و کیش و قشم کماکان پا بر جاست.
کوهنوردی
کوهنوردی یکی از ورزشها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.
به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته میشود. کوهنوردی میتواند به صورت راهپیمایی، کوهروی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا صخرهنوردی انجام گیرد. کوه: به ارتفاعات بیش از ۶۰۰ متر از زمینهای اطراف هر منطقه کوه گفته میشود. قله: بلندترین قسمت هر کوه را قله میگویند. یک کوه میتواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولاً به بلندترین قله، قلهٔ اصلی گفته میشود و سایر قلل در یک خط الراس را قلههای فرعی مینامند. در کوهنوردی شرط سنی وجود ندارد. در ضمن این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد. هر کسی با هر توانایی میتواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ایی به کوه برود.
ابزار کوهنوردی
برای صعود مؤثر به کوهها نیاز به ابزارهای متفاوتی است. البته در هر صعود بسته به نوع صعود، منطقه مورد نظر، زمان و فصل اجرای برنامه ممکن است ابزار و تجهیزات متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این وسایل کوهنوردی عبارتاند از:
کفش مخصوص کوه
کاپشن گورتکس
کاپشن پلار
کوله پشتی
باتوم کوهنوردی
دستکش
کلاه مناسب فصل
بادگیر
جوراب کلفت
کیسه خواب
فلاسک چای
بطری آب
وسایل شخصی مانند قاشق و چنگال چاقو
چراغ قوه
وسایل کمک خوراکی مانند: فندک، نمک، چاقو،
کیف کمری برای نگهداری وسایل حفظ حیات:وسایلی که همیشه و در هر موقعیت لازم است همراه کوهنورد باشدزیرا ممکن است کوهنورد به دلیلی ناچار به ترک کوله پشتی اش شود: نقشه- موبایل جی پی اس دار-خوراکی(نان وکشمش و ...)- برنده(چاقو)- دوزنده(سوزن و نخ)- سوزنده(کبریت یا فندک)-باند کشی و باند استریل
عموماً برای کوهنوردی یا فتح قلهای به راهنما نیاز است.
تاریخچه
اتزی مرد یخی ۵۳۰۰ سال پیش ۳۰۰۰ متر در کوههای آلپ بالا رفته بود. بقایای او در این ارتفاع یافت شده است.
در تاریخ سنتی ایران آمده است که آرش کمانگیر از قله کوه دماوند بالارفت تا با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را مشخص سازد.
نخستین کوهنوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی آرتاخه و بوبراندا بر فراز کوه آتوس در زمان خشایارشا، جهت ثبت نقشه برداری برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کشتیهای نیروی دریایی ایران از آن گذر کنند. (منبع تاریخ علم جورج سارتون)
پادشاه رومی هادریان کوه اتنا (۳۳۵۰ متر) را بالا رفت تا طلوع خورشید را ببیند.
آثار به جامانده، خبر از نشانههایی از کوهنوردی پیشرفته در ایران در پایان قرن پنجم هجری (دوران سلجوقیان و اسماعیلیان) دارد. در کتاب «خداوند الموت» چنین آمدهاست:
کوهپیمایان بعد از گردش اطراف کوه گفتند اگر بالای این کوه کسی نباشد و سنگ بر سرمان نبارد ما میتوانیم از دامنه جنوبی بالا برویم و خود را به قله برسانیم و هنگام بالا رفتن، طنابی با خود میبریم که وسیلهٔ ارتباط ما با پایین کوه باشد و بوسیلهٔ آن طناب میتوانیم چیزهای ضروری را برای نصب یک چرخ بالا ببریم و بعد از اینکه چرخ نصب شد، میتوان از زمین چیزهایی دیگر را بالا برد تا اینکه چندین چرخ بالای کوه نصب گردد و از آن پس بین پای کوه و قله آن، رابطهٔ بیشتری برقرار خواهد گردید و میتوان سربازان را بوسیلهٔ چرخ بالا کشید... کوهپیمایان گفتند ما با خود میلههای آهنی چون پله میبریم و آنها را در دامنهٔ کوه نصب مینماییم و صعود میکنیم تا اینکه به قله ٔ کوه برسیم.
پیتر سوم در قرن سیزدهم از کوه کانیگو در پیرنه صعود کرد.
کوه اورست (۸۸۴۸ متر) برای اولین بار در ۲۹ می سال ۱۹۵۳ توسط ادموند هیلاری و تنسینگ نورگی از سمت جنوبی آن در نپال فتح گردید.
هواشناسی کوهنوردی
هواشناسی کوهنوردی مبحثی است که به آموزش تأثیر پدیدههای هواشناسی بر کوهنوردان میپردازد.
طناب بازی یک ورزش ساده است که کودکان و نوجوانان برای بازی یا ورزش از روی طناب میپرند. در طناببازی یک یا چند شرکتکننده طناب را طوری تاب میدهند که از زیر پاها و بالای سرشان بگذرد. ممکن است یک شرکتکننده طناب را بچرخاند و خود از رویش بپرد یا چند شرکتکننده (دستکم سه نفر) به ترتیب دو نفر طناب را بچرخانند و یکی از روی آن بپرد.
شکل چند نفرهٔ این بازی را با دو طناب هم انجام میدهند.از آنجا که طناببازی هم ورزشی هوازیست و هم در حرکت پاها هماهنگی ایجاد میکند، در میان ورزشکاران حرفهای به ویژه بوکسورها و کشتیگیران رواج دارد. تکنیکهای پرش از روی طناب نسبت به سایر فعالیتهای ورزش حرفهای به سادگی آموخته میشود و از این رو افراد به صورت فردی یا گروهی، در سنین مختلف و با تناسب اندام متفاوت میتوانند در آن شرکت کنند. بیشترین اثربخشی طناببازی به عنوان ورزش در حالتیاست که با دیگر فعالیتهای هوازی نظیر پیادهروی، دوچرخهسواری و دویدن به شکل روزمره همراه شود.
قایم موشک
قایمباشک یا قایمموشک (که در افغانستان 'چشمگیرک' گفته میشود)، یک بازی است که در آن یکی از افراد برای مدتی مشخص چشمهایش را میبندد و دیگران خود را مخفی میکنند، پس از آن، فرد میتواند چشمهایش را باز کند تا دیگرانی را که پنهان شدهاند بیابد. این بازی معمولاً در محیطهای باز انجام میشود و تعداد شرکتکنندگان در آن نامحدود است.
وجه تسمیه
ظاهرا" جزء اول این واژه (قایم) تغییریافته واژه عربی غایب به معنی پنهان و مخفی است. یعنی یک یا چند نفر باید در این بازی از نظر غایب و پنهان باشد.
شیوهٔ بازی
روش بازی به این صورت است که بر حسب قرعه یکی از شرکت کنندگان گرگ میشود، در یک محل ثابت میایستد و چشمهایش را میبندد (به اصطلاح چشم میگذارد) و تا یک عدد مثل ۱۰۰ یا ۵۰ میشمارد. در طول این مدت سایر شرکت کنندگان باید در محلی خود را مخفی کنند به طوری که گرگ نتواند آنها را ببیند. پس از پایان شمارش، گرگ چشمهایش را باز میکند و سعی میکند دیگران را پیدا کند.
در صورتی که گرگ هر یک از شرکت کنندگان را ببیند باید نام او را بلند صدا کند و با اعلام محل اختفای او کلمه سُک سُک را به زبان آورد. برای گفتن کلمه سک سک گرگ باید در محلی که چشم گذاشته بوده قرار گرفته باشد. در این حالت فرد شرکت کننده باید از محل خود بیرون بیاید. اگر گرگ نام شرکت کننده یا محل اختفا را اشتباه بگوید شرکت کننده نباید بیرون بیاید و میتواند به بازی ادامه دهد. هر گاه گرگ آنقدر از محل ثابت اولیه اش دور شود که یکی از افراد مخفی شده بتواند خودش را به محل چشم گذاشتن گرگ برساند و کلمه سُک سُک را به زبان آورد، تمام افرادی که گرگ قبل از آن پیدا کرده بود به اصطلاح آزاد میشوند (باید باکلمه سک سک کلمه آزاد را هم بگوید). به این ترتیب نفر بعدی که گرگ پیدا کند در مرحله بعد گرگ خواهد شد.
بازی به دو صورت پایان مییابد. یکی این که گرگ همه افرادی را که مخفی شدهاند پیدا کند، به این ترتیب نفری که اول از همه گرگ او را پیدا کرده یا نفر اولی که توسط دیگران آزاد نشده در دور بعد گرگ است. حالت دوم این است که نفر آخری که پیدا نشده پیش از گرگ خود را به محل چشم گذاشتن برساند سک سک بگوید. به این ترتیب تمام نفراتی که گرگ قبلا پیدا کرده بود آزاد میشوند و خود گرگ دوباره در مرحله بعد باید چشم بگذارد.
وسطی
وَسَطی با نام محلی آراداووردی، به هر بازی که در آن بازیکنان سعی کنند دیگر بازیکنان را با توپ بزنند و دیگر بازیکنان مانع از برخورد توپ به خودشان شوند، گفته میشود. انواع مختلفی از این بازی وجود دارد؛ فهرست گونههای وسطی را ببینید.
شرح بازی
پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه برابر، یکی از گروهها به قید قرعه یا شیر و خط در میانهٔ محوطهٔ بازی قرار میگیرد و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهٔ بازی میروند.
با پرتاب توپ بهوسیلهٔ یکی از بازیکنان گروه کناری، بازی آغاز میشود. تلاش گروه کناری نشانهرفتن و زدن افراد گروه وسطی زمینهٔ سوختن و اخراج آنان را فراهم کند.
گروه میانی هم میکوشد تا با حرکات سریع مانع از اصابت توپ به خود شوند و اگر یار سوختهای داشتهباشند، با گرفتن توپ در هوا (که یک امتیاز بهشمار میرود)، او را به بازی برگردانند.
اکنون شاید به مرحلهای رسیده باشیم که فقط یک نفر از گروه میانی، در داخل میدان باقیمانده باشد که اگر تا ۱۰ شماره پرتاب نتوانند او را هدفگیری کرده و بزنند، همهٔ یاران سوختهٔ گروهش را احیا کرده، و همگی به میانهٔ میدان باز گشته و بازی ادامه خواهد یافت.
مقررات بازی
به طور کلی بهتر است که ابعاد زمین بازی با سنوسال بازیکنان تناسب داشته باشد.
برخی مقررات بازی:
۱- اگر تمامی بازیکنان میانی در محدودهٔ میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیرهٔ ضداخراجی محسوب میشود و اخراجی و اخراجها را به تأخیر میاندازد.
۲- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن است.
انواع دیگر بازی
وسطی دایرهای
در یک گونه دیگر از این بازی که به «وسطی دایرهای» موسوم است با این تفاوت که زمین بازی به شکل دایرهاست که بازیکنان وسطی در داخل آن و گروه کناری در روی محیط آن با فاصلههای مساوی قرار میگیرند.
با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت گرفته و بازیکنان کناره نفرات گروه وسطی را نشانه میگیرند تا اینکه همه از زمین بازی اخراج شوند. در دور بعدی جای دو گروه عوض میشود و باز با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت میگیرد. برنده گروهی است که در مدت زمان کوتاهی، بازیکنان گروه وسطی را زده و بازی را زودتر تمام کرده باشند. نام اصلی این بازی خر خر بازی است ودراین بازی خرگروه اول در کنار می ایستند وبه گروه خر های دوم نگاه می کنندواز همه ی خرها متشکریم
ساحل
کرانه یا ساحل منطقه تماس بین دریا و خشکی است. اصطلاح ساحل برای مساحت بین حداکثر مد و پایه پرتگاههای ساحلی در سواحل مرتفع و برای نواحی واقع بین حداقل جزر و بالاترین مرز پیشروی امواج طوفان نیز به کار میرود.در مناطقی چون خاور آمریکا عرض سواحل بیشتر و در نواحی دریای مدیترانه، عرض سواحل کم است. عواملی چون رسوبگذاری، فعالیت آتشفشانی، مرجانها و تغییرات سطح آب دریاها در پیدایش انواع سواحل مؤثرند اما عواملی چون موج، جزر و مد، جریان دریایی، یخچال طبیعی و باد نیز پیوسته سواحل را تغییر میدهند. برخی سواحل هموار و پست هستند؛ در حالی که در برخی دیگر صخره وجود دارد.
بیابان
بیابان سرزمین گستردهای است که بهنوعی از منطقه خشک و کمباران در جغرافیای کره زمین گفته میشود و به خاطر بارندگی سالیانه کم دارای پوشش گیاهی کمی است.
ویژگی آب و هوای خشک
بارندگی در مناطق خشک کم و نامنظم است
مقدار باران در سالهای مختلف متفاوت است و ممکن است حتی چند سال بارندگی صورت نگیرد
بارندگی اغلب شدید و به صورت رگبار است
به علت خشکی و وزش باد میزان تبخیر و تعرق بیشتر از بارندگی سالانهاست
وزش باد در مناطق خشک به ویژه بیابانها شدید است که علاوه بر حمل ذرات گرد و غبار بر خشکی هوا میافزاید
از مهمترین مشخصات مناطق بیابانی بارش کمباران، کم بودن پوشش گیاهی و اختلاف زیاد دمای روزانه است. در واقع بیابان به نواحی اطلاق میشود که با کمی رطوبت، موجودات زنده و تغییر شدید دمای شب و روز مشخص میشوند. صحرای غربی نام خاص یک منطقه جغرافیایی در جنوب مغرب یا مراکش است. در فارسی به بیابان بسیار خشک و خالی اصطلاحاً بیابان برهوت گفته میشود.
پراکندگی بیابانها
برای بیابان تعاریف متعددی بیان شدهاست. در همه این تعاریف به دو ویژگی اغلب بیابانها یعنی کمبود بارش و تبخیر زیاد تاکید میشود.خوشبختانه کارهای زیادی در زمینه بیابان زدایی شده است.
در زمین چند نوار عمده بیابانی وجود دارد که مهمترین آنها در نیمکره شمالی از مجاورت اقیانوس اطلس تا حدود چین است که شامل صحرای بزرگ آفریقا، بیابان عربستان، ایران، ترکمنستان، گبی و تار است.
مپندار باشد ز نا بخردی درخشان کویر بنام ایزدی
که باشد شکوه خداوندگار زداید ز اندیشه گرد و غبار
علل ایجاد بیابانها
گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید
در منطقههای استوا هوای گرم به دلیل سبکی و افت بی در رو دما به سمت لایه های بالای جو حرکت می کند. وقتی تا حد زیادی بالا رفت دمایش کاهش یافته و به صورت افقی در لایه ی بالای جو به سمت عرض های بالا تر جغرافیایی حرکت می کند ( به سمت منطقه جنب استوایی یا جنب حاره ای می رود ) در بین راه دمایش کاهش یافته و سنگین می شود و در عرضهای حدوداً ۲۵ تا ۳۰ درجه مانند آبشاری فرو کش می کند و به سمت سطح زمین می آید. درست در آن منطقه ای که پایین می آید توده هوای کم فشار محلی وجود دارد که به دلیل گرمی وسبکی میل به صعود دارد ولی همین هوای مهاجری که از لایه های بالای جو از استوا آمده مثل چکشی بر سر توده هوای محلی فشار وارد می کند و اجازه نمیدهد که این توده هوای محلی صعود کرده وبارش ایجاد کند توده هوای مهاجر را پر فشار جنب حاره ای می نامند که باعث بوجد آمدن بیابانهایی چون صحارا در افریقا ربع الخالی عربستان و بیابان لوت در ایران شده است. بیابان گبی در مغولستان بدین طریق بوجود نیامده زیرا در چنین عرض جغرافیایی واقع نشده است. بیابان گبی به دلیل محصور بودن توسط رشته کوه و دوری از دریا و ضریب بری بودن بالا؛ از رطوبت بی نصیب مانده است و جزو بیابانهای سرد محسوب می شود. وقتی سخن از بیابان به میان می آید همیشه احساس گرمای زیاد تداعی می شود . درحالیکه بیابان های سر قطبی هم وجود دارد.
فشار زیاد جنب حارهای
فشار هوا در همه عرضهای جغرافیایی یکسان نیست.وقتی در جایی فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکی بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافی و سایر شرایط لازم موجب بارندگی میشود.هوای گرم و مرطوب استوایی پس از ایجاد بارش به اطراف مدار رأسالسرطان و راس الجدی حرکت میکند. اما به علت سنگین شدن وتراکم در عرضهای جغرافیایی مذکور فرو مینشیند و یک منطقه پر فشار به وجود میآورد.این توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرو مینشیند نتیجه این امر خشکی و گرمی هوا و صاف بودن آسمان در این مناطق است. در دریا این منطقه را مدار بدون باد یا عرض جغرافیایی اسب، بر گرفته از نام کاشف آن ساتاسپ دریانورد ایرانی دوران خشایارشا می نامند.
جریانهای آب سرد ساحلی
جریانهای سرد اقیانوسی که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت میکند، در برخی نقاط ساحلی به علت ایجاد هوای سرد و نشست هوا، مانع ایجاد بارش در این مناطق میشود، مانند بیابان آتاکاما در آمریکای جنوبی. بیابان نامیب در آفریقا.
دوری از منبع رطوبتی (دریا) و وجود کوهستان: بسیاری از بیابانهای دنیا در اثر دوری از منبع رطوبتی و وجود کوهستان مانع در برابر رطوبت شکل گرفتهاند. در این حالت به اثر سایه کوه می گویند.. بیابان تکلامکان (تکله مکان) در آسیای مرکزی و بیابان گبی در مغولستان از دریا دورند و بیابان مرکزی ایران نیز تحت تاثیر اثر کوه رشته کوه البرز و زاگرس است.
گونههای صحرا
صحراهای قطبی : این صحراها شامل نواحی وسیعی هستند که بهوسیله یخ پوشیده شدهاند و به علت پایین بودن دما و سرمای زیاد ناحیه خیلی خشک هستند.
صحراهای توپوگرافی : صحراهایی هستند که کمی رطوبت آنها به علت دور بودن از اقیانوسها و قرار گرفتن در مرکز قارهها و یا وجود کوههای بلند و مرتفع که جلوی بادهای اصلی ناحیه را گرفته و از رسیدن رطوبت به این نواحی جلوگیری میکنند، است. نمونه این نوع صحراها کویر مرکزی ایران است.
صحراهای استوایی : این صحراها که به مراتب وسیعتر از صحراهای قطبی هستند. در فاصله بین ۱۵ و ۳۰ درجه شمال و جنوب خط استوا قرار دارند. به عنوان مثال میتوان صحرای شمال آفریقا و صحرای عربستان را نام برد.
تخریب در صحراها
تخریب شیمیایی در صحراها به علت کمی رطوبت بندرت انجام میگیرد. از این جهت بیشتر قطعات و ذرات کانیها و همچنین سنگها در صحراها دستخوش تغییرات شیمیایی نشدهاند. از انواع تخریبهای فیزیکی که در صحراها انجام میگیرد، میتوان عمل نیروی ثقل (گرانشی)، انرژی باد و تغییرات درجه حرارت را نام برد که از جمله عوامل موثر در تخریب مکانیکی هستند. تغییرات درجه حرارت سبب انبساط و انقباض سنگها شده و باعث تخریب آنها میگردد. عدم وجود پوشش گیاهی در صحراها موجب میشود که مواد حاصل از تخریب بهوسیله باد به سهولت جابجا و پراکنده شود.
آبها در صحرا
مقدار آبهای جاری در صحراها بسیار کم است ولی بارانهای اتفاقی اغلب بصورت رگبار نازل میشود. در نواحی خشک به علت کمی پوشش گیاهی مقدار آبی که در سطح زمین جریان مییابد نسبت به مناطق دیگر با پوشش گیاهی زیاد با باران مشابه خیلی بیشتر است و در نتیجه هر چند که مقدار این آبها نیز کم باشد در تخریب، حمل و نقل و رسوبگذاری در صحراها نقش مهمی دارد. در صحراها ممکن است رودخانههای کمی جاری باشند که از نقاط مرطوب منشاء گرفته و از صحراها عبور میکنند، ولی اکثر این رودخانهها به حوضههای داخلی ریخته و وارد دریا نمیشوند.
عمل باد در صحراها
گرچه باد از نظر فرسایش از آب به مراتب دارای اهمیت کمتری است. ولی نقش مهمی را در فرسایش صحراها به عهده دارد. در مناطق خشک که رسوبات تخریبی و سست توسط هیچ پوشش گیاهی محافظت نمیشوند. بادها به آسانی مواد را از جایی برداشته و در جایی دیگر انباشته میسازند. در نتیجه باد علاوه بر عمل حمل و نقل، عمل تخریب و رسوبگذاری را نیز انجام میدهد.
حمل مواد بهوسیله باد باد قادر است ذرات موجود در سطح زمین را برداشته و با خود تا مسافتی حمل نماید. میزان حمل، مقدار جابجایی و سرعت ته نشست مواد بستگی مستقیم به قدرت (سرعت) باد و قطر ذرات دارد. یعنی هرچه سرعت باد بیشتر باشد میتواند ذرات را به ارتفاع بیشتر و به فاصله دورتر ببرد و همچنین دانههای درشتتری را با خود حمل کند. برای به حرکت در آوردن ذرات خشک سرعت کمتری لازم است تا ذرات مرطوب. بنابراین در صحراهای خشک به علت نبودن رطوبت و پوشش گیاهی حمل مواد بهوسیله باد خیلی بهتر و سریعتر انجام میگیرد. سرعت باد با نزدیک شدن به سطح زمین (در اثر ایجاد اصطکاک) کم گشته ولی با دور شدن از سطح زمین به میزان سرعت آن افزوده میشود.
نحوه حمل مواد توسط باد
حمل مواد به وسیله باد نسبت به وزن دانهها به سه طرزیق انجام میگیرد :
حرکت معلق برای ذرات خیلی ریز
ذرات خیلی ریز ماسه، سیلتهای دانهریز، گرد و غبار و خاکسترهای آتشفشانی چون بسیار سبک هستند. حتی بهوسیله بادهای خیلی ملایم به آسانی به هوا بلند شده و مدتها در هوا به حالت معلق باقی میمانند. بطور کلی در شرایط عادی ذرات با قطر کوچکتر از 0.03 میلیمتر که در روی سطح زمین قرار گرفتهاند میتوانند بهوسیله باد به هوا بلند شوند. این ذرات ممکن است صدها متر از سطح زمین بلند شده و همچنین کیلومترها جابجا شوند.
حرکت جهشی برای ذرات متوسط
باد به تنهایی نمیتواند ذرات متوسط را از جا بلند کند بلکه بر اثر برخورد ذرات ماسه با یکدیگر به هوا پرتاب میشوند که به این نوع حرکت جهشی میگویند. وقتی سرعت باد به حد معینی برسد ذرات ماسه شروع به چرخش و غلطیدن به سمت جلو میکنند که ممکن است در اثر برخورد با ذرات دیگر باعث حرکت و یا پرتاب آنها به هوا شوند. وقتی ذرهای به هوا بلند میشود تحت تأثیر دو نیروی نیروی گرانشی و نیروی سرعت باد، قرار میگیرد. ذرات در اثر نیروی گرانش به زمین برمیگردند ولی در اثر نیروی باد بجلو رانده میشوند.
حرکت چرخشی برای ذرات درشت
ذراتی که درشتتر هستند اغلب به سبب وزن و درشی از جا کنده نشده و در هوا پراکنده نمیشوند بلکه وقتی سرعت باد بهحد کافی برسد با چرخش و یا غلطیدن به سمت جلو حرکت میکنند. این عمل چرخش را Reptation میگویند.
فرسایش بهوسیله باد عمل فرسایش باد به دو صورت انجام میگیرد. :بادکند (Deflation) و بادساب (Abrasion).
بادکَند
جابجایی ذرات توسط باد را بادکند میگویند. باد قادر است ذرات ریز و کوچک موجود در سطح زمین را بخصوص در مناطقی که فاقد پوشش گیاهی و رطوبت زیاد است به آسانی از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل کند و ممکن است این عمل سبب کنده شدن سطح زمین و بوجود آمدن گودیهایی میشود که گاهی ممکن است تا صد متر عمق داشته باشند.
سنگفرش بیابان
در مناطقی که ذرات درشت و ریز وجود داشته باشد باد سبب جابجا شدن ذرات ریزتر و سبکتر شده و قطعات بزرگتر سنگها بر جای باقی میمانند که بعد از گذشت زمان سنگهای درشتتر باقیمانده و منظره فرشی به خود میگیرند که اصطلاحاً به آن سنگفرش بیابان و یا Hamade میگویند.
یاردانگ
باد در مناطق صحرایی بویژه در زمینهای سست و نرم موجب تشکیل شیارهای طولی و طویل میگردد که یاردانگ نامیده میشود. این نوع شیارها در جنوب دشت لوت دیده میشود.
بادساب
موادی که بهوسیله باد حمل میشوند در اثر برخورد با یکدیگر سایش پیدا میکنند. این عمل ساییدگی که بهوسیله باد انجام میگیرد را بادساب مینامند. البته عمل ساییدگی بدون بادکَند امکانپذیر نیست. چون در اثر حمل مواد است که ساییدگی و یا خراش بوجود میآید. ذرات یا دانههای ماسهای که بهوسیله باد حمل میشوند، بدلیل سختی که دارند وسایل بسیار مناسبی برای سایش سنگها، ساختمانها، دیوارها و ... هستند.
سنگهای بادساب
سنگها و قلوهسنگهایی که یک سطح آنها در اثر باد صیقلی و صاف شده است در اثر تغییر جهت باد و یا چرخش سنگها در محل اولیه خود چند سطح صاف در آنها ایجاد گردد به چنین سنگهایی که به علت سایش باد بوجود آمدهاند سنگهای بادساب (ventifact) میگویند.
فرسایش لانهزنبوری
برخورد مداوم بادهای قوی و دائمی که ذرات ماسه همراه دارند بر روی صخرهها و یا سنگهایی که در سطح زمین بخصوص در نقاط خشک و نیمه خشک قرار دارند باعث میگردد که بتدریج این سنگها فرسایش حاصل کنند و نوعی فرسایش لانهزنبوری از خود نشان دهند.
تخت دیو
گاهی باد مواد نرمی را که در زیر تخته سنگها قرار گرفتهاند تخریب نموده و با خود حمل میکند و در نتیجه پدیده قارچ مانندی بوجود میآید که اصطلاحاً به آن تخت دیو میگویند.
کوه
کوه زمینی نسبتاً بلند است که در یک منطقه گسترده است و عموماً بلندتر و شیبدارتر از تپه است.
کوه
کوه: هر یک از بر آمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد؛ جبل؛ «دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم.»
تقدس کوه در فرهنگها
در سراسر جهان باستان، کوههای مقدس بسیاری وجود داشت که جایگاه خدایان بود و پیوند میان آسمان و زمین به شمار میآمد. بنابر بعضی کیهان شناختیها، کوه مقدس نیز مرکز و محور سراسر کیهان بود. ستیغهای دوگانه، گاهی جایگاه خورشید و ماه بود. در مصر، یک ماه خدا به نام تهوت، در معبدی که بر روی سلسله جبالی در غرب شهر تب واقع بود میزیست. در جهان فرودین اساطیر مصری، کوهی وجود داشت که بر فراز آن، تختی قرار داشت و فرعون پس از مرگ به وسیلهٔ نردبانی از آن بالا میرفت، در شهرهای بینالنهرین زیگورات، به مفهوم کوه مقدس ساخته میشد و معبدی در قلهٔ آن برپا میکردند. مادر – الههٔ عمدهٔ بینالنهرینی را بانوی کوه (یعنی نین – هورساگ Ninhursag) مینامیدند، زیرا کوهها سرچشمهٔ نخستین آبها و در نتیجه، موجب حاصلخیزی به شمار میرفتند. هندوستان دارای کوههای مقدس بسیار است. کوه کایلاسا Kailasa در هیمالیا، جایگاه شیوا و مرکز زیارت است. در بودایی چنین تعلیم داده میشد که زمین مسطح و مدور و کوه مرو Mero در وسط آن است و تخت بودا را تشکیل میدهد. استوپا و پاگودا، شکلهای نمادین کوه مرو بودند و محور کیهانی، از مرکز آن معبد ها می گزشت. جایگاه بودهی ستوه، آوالوکی تشوارا، کوه استورهای پوتالا Potala بود. تپهای که بر آن قصر دالایی لاما در لهاسا قرار دارد، سده یی شانزدهم یعنی زمانی که او آنجا را در اختیار داشت نیز، به همان نام بود، زیرا او بعنوان تجسم دوبارهٔ بودهی ستوه به شمار میآمد. خدایان کوهستانها در ژاپن فراوانند. این کوهها که در آغاز، متعلق به شینتو بودند، به تدریج، ازآن آیین بودایی شدند و غالبن مربوط به حاصلخیزی زمین هستند و عدهای به زیارت آنها میروند و هر ساله جشن برپا میدارند. فوجی یاما، مقدس ترین کوه به شمار میرفت و الههٔ حامی آن، Sengen نام داشت که برایش معبدی در ستیغ کوه، ئر ۸۰۶ میلادی، ساخته شد. سن گن الههٔ کوه را در نقاشی های ژاپنی بطور گستردهای نشان میدهند، در حالی که، یک شاخهٔ لوبیا در دست دارد، و کلاهی پهن بر سر نهاده است که در مورد پرستش او با سه خدای بودایی، جابجایی صورت گرفته است. این خدایان را بر روی سه قله نشان میدهند که گروهی از زایران بسوی آنها روانند. خدایان دیگر عبارتند از سانو Sano، خدای کوه هیه یی Hiei، خدای سهمگین شینگون Shingon به نام زایوگونگن Zao Gongen، خدای کوه کیمپو Kimpo و خدایان بیشمار منطقهٔ کومانو Kumano، با آبشار مقدسش، که تصور میرفت نزدیک کوه پوتالا بود، که برای آوالوکی تشوارا مقدس به شمار میرفت. کوخ، یکی از دوازده زینت، بر روی جامهٔ امپراتوران چین بود. در استورهٔ تایویی، کوه نشانهٔ جزایر خوشبختی، جایگاه جاودانها یا تپههای طول عمر، یعنی محلی است که قارچ مقدس در آنجا میروید. کوه، یکی از موضوعات مردم پسند در نقاشیهای روی سفال و نقاشیهای لاک اندود است و در آنجا، سه و گاهی پنج یا هفت ستیغ را بسیار نقش پردازی میکردند و این ستیغها از میان امواج دریای شرقی سربرمی آوردند {مینگ، اواخر سده ی پانزدهم}. کوه، مکان عزلت راهبان چینی بود، چنانکه بیابان تب، برای عیسویان نخستین، چنین وضعی را داشت. در اینجا، عزلت گزیدگان امیدوار بودند دروازهٔ بهشت جاودانها را بیابند و آن را از طریق شکافی در صخرهها پیدا کنند. کوه تایویی را نیز بصورتی حجاری میکردند که جاودانها را همراه با نماد تایویی نشان دهند و این کوه برای دانشمندان موجب تفکر و اندیشه میشد. در کتاب عهد عتیق، یهوه از فراز کوه سینا با موسی سخن گفت. در نقشههای جهان در قرون وسطا، که معمولن مدور نشان داده میشدند، اورشلیم را در وسط قرار میدادند، به طوری که صلیب، که گاه نماد حضرت عیسی بود، و بطور سنتی، از او بعنوان تپه یاد میشد، در مرکز جهان عیسویت قرار داشت.
کوهها در زمین
کوهها ۵۲٪ آسیا، ۳۶٪ آمریکای شمالی، ۲۵٪ اروپا، ۲۲٪ آمریکای جنوبی، ۱۷٪ استرالیا و ۳٪ آفریقا را پوشاندهاند و روی هم رفته ۲۴٪ خشکیهای زمین را شامل میشوند. اما از هر ۱۰ نفر یک نفر در کوهها زندگی میکند. همهٔ رودخانههای مهم جهان از کوهها سرچشمه میگیرند و بیش از نیمی از آبی که انسانها نیاز دارند از کوهها به دست میآید.
به سرزمینی که کوه فراوان داشته باشد کوهستان یا کوهساران گفته میشود. به زنجیرهای از کوههای بههمپیوسته، رشتهکوه گفته میشود.
سوارکاری
سوارکاری از ورزشهایی است که در چند دههٔ اخیر مورد توجه خاصی قرار گرفتهاست، با این وجود سابقهای طولانی داشتهاست و میتوان آن را از کهنترین ورزشها بهشمار آورد. این ورزش امروزه نه تنها به عنوان یک رقابت سالم و مفید، بلکه به عنوان سرگرمی و به منظور گذراندن اوقات فراغت مورد توجه قرار گرفتهاست، و با این که نسبت به بسیاری از ورزشها پرهزینه به نظر میرسد، هر ساله تعداد بیشتری طرفدار به سوی خود جلب میکند.
سوارکاری چیست؟
سوارکاری به معنای نشستن بر پشت یک اسب و کنترل حرکات آن میباشد. ویژگی این ورزش این است که انسان و مرکب (معمولاً اسب) را متحد میسازد، بنابرین موفقیت اسب و سوارکار به ارتباط و اعتماد و احترامی که آن دو برای یک دیگر قائلاند، بستگی دارد. برای شروع به یادگیری سوارکاری نیاز به هیچ دانش و مهارت قبلی ای نیست، با این حال به دلیل قدرت جسمی و ذهنی که کنترل کردن اسب نیاز دارد، به کودکان زیر ۷ سال توصیه نمی شود.
تاریخچه
سوارکاری ورزشی بسیار قدیمی است که از دیرباز به منظور جنگیدن یا پیامرسانی به افراد آموزش داده میشد.تاریخ رام کردن اسب هنوز به درستی شناخته نشدهاست. باستانشناسان با توجه به قدیمیترین آثار بر جای مانده از پیشینیان در رابطه با رام کردن اسبها، معتقدند که اولین اسبهای اهلی به بیش از سه هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. قبل از آن اسب به منظور تهیهٔ غذا شکار میشدهاست. البته باستانشناسان در بعضی نقاط از اروپای شرقی دهنههایی پیدا کردهاند که به شش هزار سال قبل از میلاد برمیگردند. این نشان میدهد که انسان از آن زمان سعی داشتهاست که اسب را رام کند و از آن بهره ببرد، ولی به دلیل سرعت آن در فرار موفق نشدهاست. قدیمیترین آثار در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شدهاند.
اگرچه اهلی ساختن اسب در مقایسه با حیواناتی چون سگ (نه هزار سال قبل از میلاد) و گوسفند و بز (پنج هزار سال قبل از میلاد) مؤخر بود، با این وجود تحول عظیمی در زندگی انسان بهوجود آورد. انسان نه تنها از گوشت و شیر اسب بهره میبرد، بلکه برای جابهجایی نیز از او استفاده میکرد. نکتهٔ جالب در این باره این است که مورخان عقیده دارند که مردم قبل از یادگیری چگونه سوار شدن بر اسب، از ارابه استفاده میکردند. آنان برای این فرضیه خود دو دلیل عمده ارائه میکنند:
فسیلهای پیدا شده نشان میدهند که اسبهای آن دوره برای حمل انسان بسیار کوچک بوده و قد آنها (بلندی جدوگاه) به بیش از ۱۴۰ سانتیمتر نمیرسید.
قبل از آن که اسب توسط انسان رام شود، مردم از ارابه استفاده میکردند و آنها را به حیواناتی از چون گاو یا الاغ وحشی میبستند. بستن ارابه به اسبهای کوتاه قد خیلی دشوار نبود، در حالی که سوار شدن بر کمر اسب باعث وحشت و رم کردن آن میشد.
مهار و تربیت کردن اسبها در زندگی مردم اوراسیا تحول و تأثیرات فراوانی به دنبال داشت. در حالی که در گذشته طی کردن مسافتهای طولانی غیرممکن به نظر میرسید، انسان توانست به کشف سرزمینهای جدید و کشور گشایی بپردازد. کمکم وسایلی برای هدایت و تسلط بیشتر بر اسب مانند زین و رکاب (که از اختراعات چینیها میباشند) ساخته شدند و در اختیار سوارکاران گرفتند. تربیت و پرورش اسب نیز، به خصوص در خاورمیانه اهمیت بسیاری یافت و صحرانشینان این مناطق به پرورش و نگاهداری اسبهای اصیل عربی پرداختند. سوارکاری تا اواخر قرن پانزدهم، بیشتر در جنگها معمول بود. البته در بعضی از کشورها مانند ایران باستان، بهعنوان ورزش و سرگرمی نیز مورد توجه قرار میگرفت (مانند بازی چوگان)، ولی جنبهٔ هنری آن از اواخر قرن پانزدهم میلادی به بعد اهمیت یافت. سرانجام در اواخر قرن نوزدهم، با پیشرفت صنعت و جایگزین کردن اسبها توسط ماشینآلات، سوارکاری جنبهٔ ورزشی و سرگرمی که امروزه مشاهده میشود را به خود گرفت.
برقراری ارتباط با اسب
اولین گام یادگیری سوارکاری، یادگیری ارتباط برقرار کردن با اسب است. سوارکار باید بتواند خلقوخوی اسبی را که قرار است سوار شود درک کند و با او به خوبی ارتباط برقرار کند، تا اسب فرمانهای او را بهتر درک کند و انجام دهد. اسب با انسان متفاوت است و همین تفاوت است که باعث جذابیت این رابطه می شود. هرچه بهتر بتوانیم طرف مقابلمان را درک کنیم و یادبگیریم که غرایز او را بفهمیم، رابطه ما بهتر می شود. رفتار پر از ترس اسب مغرضانه نیست، بلکه یک واکنش طبیعی برای حفاظت از خودش است. اگر بتوانیم این احساس را در اسب ایجاد کنیم که ما از او حفاظت می کنیم، به ما اعتماد می کند و دیگر از هر فرصتی برای فرار استفاده نمی کند. با این حال حتی وقتی به ما اعتماد می کند، باز هم اسب حیوانی است که به طور طبیعی در گله به سر می برد. در موقعیت های هراس آور نیز همواره به گله می پیوندد.
سوارکار میتواند از روی حرکات و برخی از اعمال اسب متوجه منظور او شود. حرکات گوشهای اسب در این مورد بسیار مؤثر است. به طور مثال، هنگامی که اسب گوشهایش را به سمت جلو میچرخاند و سرش را بالا میگیرد، به این معناست که صدایی او را نگران کردهاست و او بادقت در حال پیدا کردن منبع صداست. و یا هنگامی که اسب گوشهایش را در جهات مختلف میچرخاند و حرکت میدهد، به این معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوشهای مایل به سمت پایین در دو طرف سر اسب، نشان دهندهٔ تسلیم شدن و اطاعت اسب هستند. البته این حالت گوشها در صورتی که لبها به سمت پایین افتاده باشند، نشانهٔ خوابآلودگی است. اسبی که گوشهایش را میچرخاند و زبانش را بیرون میآورد، قصد سربهسر گذاشتن و بازی با سوارکار را دارد. اگر اسب گوشهایش را به سمت جلو مایل کند و سرش را کمی خم کند، یعنی به سوارکار (یا هر کس دیگری) اعتماد دارد. اگر گوشهایش را به سم عقب بچرخاند، یعنی چیزی باعث بی اعتمادی یا عصبانیت و ناراحتی او شدهاست. در صورتی که گوشهایش را به سمت عقب بخواباند، یعنی بسیار خشمگین است و یا این که به شدت ترسیدهاست. در این صورت اسب میتواند بسیار خطرناک باشد و حمله کند. حرکت سر و پاهای اسب نیز میتوانند در درک منظور او کمک کنند. اسبی که سرش را کمی پایین میآورد و ناگهان بهشدت تکان میدهد، بدخلقی خود را نشان میدهد. هنگامی که پاهای جلویش را بر زمین میکوبد، عصبانیت یا بیقراری خود را ابراز میکند، در حالی که وقتی اسب پاهای عقبش را بر زمین میکوبد، میخواهد بفهماند که چیزی باعث ناراحتی او شدهاست (مثلاٌ مگس و...).
سبک های سوارکاری
سبک انگلیسی
سبک انگلیسی پیش نیاز و پایه بعضی از رشته های سوارکاری مانند درساژ، پرش با اسب، چوگان و حتی کورس میباشد. این سبک از بعضی از سبک های دیگر اندکی دشوارتر است.
سبک غربی
از سبک غربی بیشتر در رشته هایی از سوارکاری که در تاریخچه یشان از کار در مزرعه سرچشمه گرفته اند و به مرور زمان توسعه یافته اند، مانند استقامت، استفاده میشود.
شاخههای مختلف سوارکاری
سوارکاری شاخههای متعددی دارد که به طور کلی در دو دسته قرار میگیرند:
مسابقات اسبدوانی
این مسابقات از دوران قدیم در بسیاری از تمدنها همچون یونان و روم باستان وجود داشتهاست. مسابقات یورتمه و تاخت از مسابقات رایج اسبدوانی هستند.
مسابقات یورتمه (سوار بر اسب یا ارابه)، که در آنها هدف نفر اول رسیدن به خط پایان است، بدون این که اسب با سرعت گرفتن شروع به تاختن کند. تاختن اسب باعث حذف شدن سوارکار از دور مسابقه میشود.
مسابقات تاخت، که در آنها نیز هدف اول رسیدن به خط پایان است، اما این بار با تاخت. مسافت این مسابقات بین ۲٫۴۰۰ و ۱٫۶۰۰ متر است. نوعی دیگر از مسابقات تاخت، همراه با مانع است و اسب باید از روی آنها بپرد. مسافت این مسابقات با توجه به نوع مانعها متفاوت است.
سایر مسابقات سوارکاری
مسابقات ارابهرانی،
که معمولاً دارای سه مرحله هستند: مرحلهٔ درساژ (که در آن شیوه و جذابیت نمایش و رفتار و حرکات اسب سنجیده میشود.)، مرحلهٔ ماراتون (که امتحانی زمان بندی شدهاست و از قسمتهای مختلفی تشکیل شدهاست و مهمولاً دارای موانعی طبیعی یا مصنوعی است. در آن مهارت، توانایی جسمی و سرعت اسب سنجیده میشود.) و مرحلهٔ آخر که عبارت است از حرکت در راههایی که از اطراف، توسط توپهایی (یا چیزهای دیگری) محدود شدهاست. گذشت وقت مجاز یا افتادن توپ باعث از دست رفتن امتیاز میشود. تعداد اسبهایی که ارابه را میکشند به نوع مسابقه بستگی دارد و به جز در مواردی خاص، بیش از چهار عدد نیستند.
درساژ
(حرکات نمایشی اسبهای تربیتشده)، که در آن کیفیت ارتباط میان سوارکار و اسب سنجیده میشود. این مسابقات در زمینهایی مستطیلشکل به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برگزار میشوند، و سوارکاران به ترتیب در زمین حاضر شده و برنامههای خود را اجرا میکنند. این برنامهها میتوانند مشخصشده یا آزاد باشند. داوران بر اساس تکنیک و دقت سوارکار و همچنین اطاعت و حرکات اسب و ارتباط میان آن دو، قضاوت کرده و بین صفر تا ده امتیاز میدهند. سوارکار باید سعی کند حرکاتش برای هدایت اسب تا حد امکان مخفی باشد و دیده نشود، به طوری که احساس شود ارتباط میان آن دو توسط تِلِپاتی انجام میگیرد. این کار ممکن است به نظر تماشاگران بسیار آسان بیاید، در حالی که نتیجهٔ تلاش چندین سال میباشد.پرش با اسب، که از متداولترین مسابقات سوارکاری در جهان میباشد و مشابه مسابقات درساژ و استقامت است.
مسابقات استقامت، که هدف از آنها طی کردن مسافتی طولانی (بین ۲۰ تا ۱۶۰ کیلومتر) در یک (و گاهی دو) روز است. اسبهای عرب از بهترین نژادها برای این نوع مسابقات هستند، زیرا جثهای کوچک و مقاوم در برابر گرما و تمرینات سخت دارند. اسبهای انگلیسی نیز به دلیل سرعتشان در این زمینه مورد توجه بسیاری قرار میگیرند.
مسابقات وسترن یا آمریکایی، که ریشهٔ آنها به مسابقات گاوچرانی برمیگردد.
رودیئو، که مسابقه با اسبهای وحشی است.
رودئو.
چوگان، که قدیمیترین ورزش گروهی است. این ورزش در ایران باستان رواج و اهمیت زیادی داشتهاست و به بازی شاهان معروف است. امروزه چوگان به دلیل هزینهٔ بالا کمتر مورد توجه عام قرار میگیرد.
سوارکاری در ایران امروز
سوارکاری در ایران در چند دههٔ اخیر مورد توجه قرار گرفتهاست و باشگاههای متعددی تأسیس شده و در روند پیشرفت هستند. با این وجود ایران هنوز در سطح جهانی برندهٔ مقامی نشدهاست. سوارکاری بانوان نیز مورد توجه قرار گرفتهاست و بر طرفداران آن روز به روز افزوده میشود.
غارنوردی
غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
غارنوردی آماتور
غارنوردان آماتور کسانی هستند که به این فن بیشتر از جنبه ورزشی نگاه میکنند. امروزه تعداد این غارنوردان از غارنوردان حرفهای بیشتر است و اکثر غارهای جدید توسط این افراد کشف میشود. به طور کلی غارنوردی آماتور بیشتر در میان کوهنوردان رایج است. بسیاری از غارنوردان آماتور به خاطر علاقه خاصی که در طی سالها غارنوردی به این فن پیدا میکنند تبدیل به غارنوردان حرفهای میشوند و در بعضی از رشتههای آن تجربههای زیادی کسب میکنند.
از نگاه غارنوردان آماتور غارنوردی ورزش تفریحی نوردیدن و اکتشاف غارهاست.
چالشهای مربوطه به نوع و گونه غاری که نوردیده میشود بستگی دارد ولی معمولاً بهرهگیری از میخ و طناب و گذر از تنگراهها، دهلیزها و چالابها را شامل میشود. در ایران غارنوردی را یکی از گرایشهای کوهنوردی میدانند ولی در برخی کشورها رشتهای جداگانه شمرده میشود. دیگر گرایشهای کوهنوردی در ایران از این قرارند: کوهپیمایی (Hiking)، سنگ نوردی (Rock Climbing)، یخ نوردی (Ice Climbing) و صعودهای ورزشی (Sport Climbing)
مهمترین، پرهیجانترین و سختنوردترین غار ایران غار پراو در استان کرمانشاهان است. استان کرمانشاه بعلت دارا بودن محیطی مناسب و در برگرفتن شمار بسیار زیادی غار از جمله ژرفترین و طولانیترین غارهای ایران و داشتن علاقهمندان بسیار از پیشروترین استانهای غارنوردی ایران بشمار میآید. بسیار بر این باورند تنی چند از غارشناسان کرمانشاه غاری ژرفتر از پراو را کشف نمودهاند اما برای بکر ماندن آن از آشکار نمودن جایگاه آن خودداری میکنند!! از دیکر غارهای ایران که همواره مورد بازدید غارنوردان باشگاههای غارنوردی ایران قرار میگیرند میتوان از غارهای یخ مراد –بورنیک – رود افشان و کهک، قاطرچی و کتلهخور نام برد. از تجهیزات لازم برای غارنوردی میتوان از اینها نام برد: طناب, کارابین (ابزار), شفت, میخ، کوله پشتی، کیسه خواب, رول, یومار، کلاه ایمنی، چراغهای پیشانی با لامپ ال.ای.دی، لباس ضدآب, هشتفرود - لوازم زخم بندی، پانسمان، انواع قرص و کپسول و آمپول جهت موارد گوناگون.
غارنوردی حرفهای
غارنوردان حرفهای کسانی هستند که برای اهداف خاصی بجز جنبه ورزشی آن پا به اعماق غارها می گذارند. این اهداف که جنبه علمی دارند به رشتههای زیر تقسیم میشود: زمین شناسی، دیرین شناسی، باستان شناسی، انسان شناسی، آب شناسی و زیست شناسی.
غواصی
فن شناوری در زیر آب - با یا بدون وسایل تنفس مصنوعی اسکوبا است. غواصی علاوه بر اینکه کاربردهای صنعتی، پژوهشی، و نظامی دارد، برای ورزش و تفریح هم انجام میشود.امروزه ورزش غواصی و غواصی تفریحی به صورتی همگانی درآمده و به شکل گستردهای در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتی مفید، مفرح، لذتبخش و نیز منبع درآمد در صنعت اکوتوریسم شدهاست. تنفس زیر آب با استفاده از هوای فشرده تاریخچهای کوتاه دارد. اما غوص در دریا و سفر به عمق دریا از دیرباز توسط بسیاری از ملل جهان انجام میپذیرفتهاست.
انواع غواصی
غواصی آزاد
یکی از روشهای غواصی، غواصی آزاد میباشد که ورزشی بسیار سنگین و فرحبخش میباشد.در این ورزش اولین هنر غواص، استفاده صحیح از ششها در تنفس صحیح و حمل هوای کافی در غواصی میباشد در ابتدا این ورزش برای جستجوی مروارید در سطح دریا مورد استفاده قرار میگرفتهاست ولی بعد پا به عرصه ورزش حرفهای گذاشته باشگاههای ویژهای برای اینکار بهوجود آمدهاند.
تعریف سادهٔ این ورزش چنین است که شخصی به زیر آب شیرجه میرود و تنها هوایی که در اختیار دارد، هوای است که در ششهای خود ذخیره کردهاست. در واقع این ورزش در نوع خود، از قدیمیترین ورزشهای آبی جهان شناخته میشود که مثال بارز آن جستجوی مروارید است که در حدود چهار هزار سال پیش در دریای مدیترانه انجام میشد و اشخاص برای خارج کردن دانههای مروارید و یافتن صدفهای مرواریددار، به اعماق مدیترانه شیرجه میرفتند و دقایقی چند را تنها با تکیه بر هوای ذخیره شده در ششهای خود به جستجو برای مروارید میپرداختند.
اما این پدیده در حقیقت یک پایه و اساس علمی هم دارد، چرا که بدن در زیر آب با شرایط تازهای مواجه میشود که در نتیجه قلب، سیستم گردش خون و عضلات انسان، همگی به گونهای عمل میکنند تا اکسیژن را در بدن ذخیره کنند. غواصی آزاد ورزشی پر رمز و راز است که به خصوص طی پنجاه سال گذشته توجه پژوهشگران و اهل علم را به خود جلب کردهاست.
در دهه پنجا ه میلادی یعنی بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ پزشکان به غواصان آزاد هشدار دادند که در عمق بیشتر از پنجاه متر نگهداشتن نفس مساوی با مرگ است. چرا که فشار آب در چنین عمقی باعث میشود تا قفسهٔ سینه و دندهها مانند کاغذ مچاله شده در دست انسان در هم شکسته شوند اما امروز مشاهده میکنیم که غواصان آزاد به عمق دویست متری هم میروند. جالب است گفته شود که این عمق حتی از عمقی که زیر دریاییها در جنگ جهانی دوم توان رسیدن به آن را داشتند، بیشتر است.
آنچه باعث پیشرفتهای اعجابانگیز در این ورزش و تواناییهای غواصان شده، تحقیقات درخشان فیزیولوژِی است که جمعی از پدیدههای مختلف در رابطه با آب را در بدن کشف کردهاست. تجهیزات مورد نیاز این ورزش یک جفت باله های غواصی(فین)، ماسک غواصی و لوله تنفس بر سطح آب (اسنورکل) میباشد.
غواصی اسکوبا
یکی از دیگر روشهای غواصی، غواصی با تجهیزات تنفسی زیر آب غواصی اسکوبا است. در این روش غواص با همراه داشتن هوای فشرده تنفسی که درون سیلندر غواصی ذخیره شده است به زیر آب رفته و غواصی میکند.
غواصی اسکوبا مدار باز
سیستمهای اسکوبای مدار باز، سیستمهای تنفسی هستند که باز دم غواص را درون آب تخلیه مینمایند.
غواصی اسکوبا مداربسته
سیستمهای مدار بسته تنفسی ، به گونه ای ساخته شده اند تا قابلیت پالایش بازدم غواص را داشته و بازدم او را با حذف دی اکسید کربن و افزودن اکسیژن برای تنفس دوباره آماده نمایند.
غواصی با تغذیه از سطح
در این نوع غواصی که بیشتر در خدمات غواصی صنعتی کاربرد دارد، گازهای تنفس از طریق شلنگی به نام بند ناف، از سطح به غواص انتقال پیدا میکند.تغذیه از سطح اغلب از یک کشتی پشتیبان غواصی، اما گاهی اوقات، به طور غیر مستقیم از طریق یک اتاقک زیرآبی ارائه میگردد.غواصان تغذیه از سطح همیشه نیازمند پوشیدن کلاه و یا ماسکهای غواصی هستند که صورت را کامل پوشش میدهند.
جایگزینی برای غواصی تغذیه از سطح به نام "SNUBA" و یا "hooka" وجود دارد که هوای تنفسی غواص از طریق شلنگ از یک سیلندر کوچک یا کمپرسور از سطح آب تامین میگردد. این روش برای کارهای سبک از جمله تمیز کردن بدنه شناورها بسیار محبوب است و نیز به عنوان فعالیتی توریستی برای کسانی که دارای گواهینامه غواصی نیستند مناسب است.
غواصی اشباع
غواصی اشباع روشی است که اجازه می دهد تا غواصان صنعتی در ارتباط با کار در عمق به مدت چند روز یا چند هفته باقی بمانند.این نوع غواصی اجازه می دهد تا از نظر اقتصادی کار بیشتر انجام شده و ایمنی افزایش یابد.در این نوع غواصی پس از اتمام کار در آب، غواصان در زیستگاه خشک و تحت فشار در زیر آب و یا محفظه های فشار بر روی عرشه یا سکوهای پشتیبانی به استراحت میپردازند یا ممکن است به زنگ غواصی منتقل گردند.در پایان این نوع غواصی برداشت فشار ممکن است روزهای بسیاری طول بکشد.
آموزش غواصی
آموزش غواصی زیر آب را باید نزد مربی غواصی واجد شرایط که در ارتباط و زیر نظر یکی از سازمانهای آموزش غواصی معتبر است آموخت.
آموزش غواصی پایه مستلزم یادگیری مهارت های لازم برای انجام ایمن فعالیت های غواصی در محیط زیر آب است که شامل نکاتی مانند سیستم همراهان ، برنامه ریزی غواصی و روش استفاده از جداول غواصی میگردد.
برخی از مهارت های پایه که یک مبتدی در زیر اب باید فرابگیرد عبارتند از :
برداشت فشار -- تنظیم فشار درونی و بیرونی شیپور استاش گوش به هنگام غواصی و قرار گرفتن در محیطهای پر فشار.
تنفس زیر آب -- آموختن مهارت تنفس از طریق رگلاتور غواصی در زیر آب. کلیه غواصان باید روش تنفس درست را بیاموزند.
پاکسازی ماسک -- شامل تخلیه آب ماسک در زیر آب.
به اشتراک گذاری هوا -- آموختن روش درست و ایمنی که غواصان برای به اشتراک گذاری یک منبع هوا به کار میگیرند.
صعود اضطراری -- چگونگی بازگشت به سطح به شکلی ایمن بدون آسیب زدن به خود در صورت قطع هوای تنفسی.
شنا و شناوری -- رانش و حرکت زیر آب با تجهیزات غواصی و تنظیم شناوری با استفاده از هوای موجود در ریه ها به صورتیکه هوای در ریه ها باعث شناوری بیشتر شده در حالی که تخلیه هوای ریه ها باعث شناوری کمتر گردد.
علامت های غواصی -- علامت های غواصی که هدف از آنها برقراری ارتباط با غواصان دیگر در زیر آب است.
خطرات غواصی
اگرچه غواصی در رده ایمن ترین فعالیتهای تفریحی و ورزشی جهان به شمار میرود اما مبادرت به آن بدون دانش لازم و در صورت عدم رعایت استانداردهای غواصی میتواند کاری بسیار خطر ناک به شمار آید.
عدم رعایت استانداردهای غواصی و عدم بکار گیری صحیح جدولهای غواصی مانند برنامه ریز غواصی تفریحی میتواند باعث بروز بیماریهائی از جمله بیماریهای زیر گردد:
بیماری تراکم زدائی
نیتروژن نارکوسیس
مسمومیت با اکسیژن
مسمومیت با منواکسید کربن
آمبولی ریه
باراتروما
شلو واتر بلک اوت
خفگی
غرق شدگی
سازمانهای آموزش دهنده
از آنجائیکه غواصی رشته ورزشی و تفریحی بسیار خاصی بوده است و به دور از خشکی در محیطی پر خطر(دریا)انجام میگردد، سازمانهای معدودی که دارای استانداردهای خاص آموزشی میباشند فقط مجاز به آموزش این رشته ورزشی و تفریحی در سطح جهان گردیده اند. سازمانهای آموزش دهنده می بایست با استانداردهای سازمان جهانی استاندارد منطبق و زیر پوشش نهادهائی بین المللی مانند شورای جهانی آموزش غواصی تفریحی و فدراسیون زیر آبی اروپا فعالیت نمایند.
قدمت غواصی در ایران
گویند که ژرفروی و غواصی که در جنوب ایران آن را صیف و صیافی مینامند به قرنها قبل از میلاد برمیگردد. در دوران خشایارشا، ایرانیان از غواصان برای بیرون کشیدن صندوقچههای طلا و جواهرات کشتیهای غرق شده استفاده مینمودهاند.
آثار حاصل از حفاریهای باستانشناسی نشان میدهد که قرنها قبل از میلاد، ساحلنشینان دریای پارس از این فن برای تحصیل مروارید استفاده مینمودهاند.
دکتر تاکر ابوات در کتاب کینگدوم اف سی شل بدین طریق اشاره نمودهاست و ایرانیان را در زمره پیشگامان پایهگذاری صید و پرورش مروارید قلمداد نمودهاست.
در سندی دیگر، آپولونیوس فیلسوف یونانی ساکن رودز اشاره دارد که غواصان دریای پارس در حالی که ظرف کوچکی حاوی گیاهی خوشبو و تهییج کننده در دست داشتند به سمت صدف رفته و باعث میشدند تا صدف لب از لب بگشاید، سپس شاخهای میان تهی را به میان آن فرو برده و مایه موجود را به بیرون میکشیدند و آن را به سطح آب آورده و در ظروفی آهنین قرار میدادند، البته آنان هیچگاه موفق به پرورش مرواریدهایی اینچنینی نشدند اما شیوهای را بدین طریق بنیان نهادند. اما در اشارت به ابزار غواصی آن دوران پر واضح است که در آن دوران به اتکای هوای محبوس شده در ششهای خود به عمق فرو رفته و باز میآمدند، روشی که هم اکنون نیز در پارهای از جزایر دریای پارس چون لاوان و کیش و قشم کماکان پا بر جاست.
کوهنوردی
کوهنوردی یکی از ورزشها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.
به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته میشود. کوهنوردی میتواند به صورت راهپیمایی، کوهروی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا صخرهنوردی انجام گیرد. کوه: به ارتفاعات بیش از ۶۰۰ متر از زمینهای اطراف هر منطقه کوه گفته میشود. قله: بلندترین قسمت هر کوه را قله میگویند. یک کوه میتواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولاً به بلندترین قله، قلهٔ اصلی گفته میشود و سایر قلل در یک خط الراس را قلههای فرعی مینامند. در کوهنوردی شرط سنی وجود ندارد. در ضمن این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد. هر کسی با هر توانایی میتواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ایی به کوه برود.
ابزار کوهنوردی
برای صعود مؤثر به کوهها نیاز به ابزارهای متفاوتی است. البته در هر صعود بسته به نوع صعود، منطقه مورد نظر، زمان و فصل اجرای برنامه ممکن است ابزار و تجهیزات متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این وسایل کوهنوردی عبارتاند از:
کفش مخصوص کوه
کاپشن گورتکس
کاپشن پلار
کوله پشتی
باتوم کوهنوردی
دستکش
کلاه مناسب فصل
بادگیر
جوراب کلفت
کیسه خواب
فلاسک چای
بطری آب
وسایل شخصی مانند قاشق و چنگال چاقو
چراغ قوه
وسایل کمک خوراکی مانند: فندک، نمک، چاقو،
کیف کمری برای نگهداری وسایل حفظ حیات:وسایلی که همیشه و در هر موقعیت لازم است همراه کوهنورد باشدزیرا ممکن است کوهنورد به دلیلی ناچار به ترک کوله پشتی اش شود: نقشه- موبایل جی پی اس دار-خوراکی(نان وکشمش و ...)- برنده(چاقو)- دوزنده(سوزن و نخ)- سوزنده(کبریت یا فندک)-باند کشی و باند استریل
عموماً برای کوهنوردی یا فتح قلهای به راهنما نیاز است.
تاریخچه
اتزی مرد یخی ۵۳۰۰ سال پیش ۳۰۰۰ متر در کوههای آلپ بالا رفته بود. بقایای او در این ارتفاع یافت شده است.
در تاریخ سنتی ایران آمده است که آرش کمانگیر از قله کوه دماوند بالارفت تا با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را مشخص سازد.
نخستین کوهنوردی ثبت شده در تاریخ مربوط به صعود سرداران ایرانی آرتاخه و بوبراندا بر فراز کوه آتوس در زمان خشایارشا، جهت ثبت نقشه برداری برای ساخت دالانه یا کانال آبی است که کشتیهای نیروی دریایی ایران از آن گذر کنند. (منبع تاریخ علم جورج سارتون)
پادشاه رومی هادریان کوه اتنا (۳۳۵۰ متر) را بالا رفت تا طلوع خورشید را ببیند.
آثار به جامانده، خبر از نشانههایی از کوهنوردی پیشرفته در ایران در پایان قرن پنجم هجری (دوران سلجوقیان و اسماعیلیان) دارد. در کتاب «خداوند الموت» چنین آمدهاست:
کوهپیمایان بعد از گردش اطراف کوه گفتند اگر بالای این کوه کسی نباشد و سنگ بر سرمان نبارد ما میتوانیم از دامنه جنوبی بالا برویم و خود را به قله برسانیم و هنگام بالا رفتن، طنابی با خود میبریم که وسیلهٔ ارتباط ما با پایین کوه باشد و بوسیلهٔ آن طناب میتوانیم چیزهای ضروری را برای نصب یک چرخ بالا ببریم و بعد از اینکه چرخ نصب شد، میتوان از زمین چیزهایی دیگر را بالا برد تا اینکه چندین چرخ بالای کوه نصب گردد و از آن پس بین پای کوه و قله آن، رابطهٔ بیشتری برقرار خواهد گردید و میتوان سربازان را بوسیلهٔ چرخ بالا کشید... کوهپیمایان گفتند ما با خود میلههای آهنی چون پله میبریم و آنها را در دامنهٔ کوه نصب مینماییم و صعود میکنیم تا اینکه به قله ٔ کوه برسیم.
پیتر سوم در قرن سیزدهم از کوه کانیگو در پیرنه صعود کرد.
کوه اورست (۸۸۴۸ متر) برای اولین بار در ۲۹ می سال ۱۹۵۳ توسط ادموند هیلاری و تنسینگ نورگی از سمت جنوبی آن در نپال فتح گردید.
هواشناسی کوهنوردی
هواشناسی کوهنوردی مبحثی است که به آموزش تأثیر پدیدههای هواشناسی بر کوهنوردان میپردازد.
پایانِ این روزا سیاهی نیست...
وقتی نباشی پا به پای من
می ترسم از دنیا و سختیهاش
دنیای من طوفانی و سَرده
آغـوش وا کن ساحلِ من باش
توو ساحلِ آغوشِ تو میشه
دستاتو به خوشـبـخـتـیـا پُل کرد
وقتی تو باشی توی تقویــمـم
میشه زمستونو تحمل کرد
همپای من از گریه ها رد شو
تا لمسِ خوشبختی که راهی نیست
چـیـزی نـگـو از تـلـخـیِ قـصـه
پایانِ این روزا ، سیاهی نیست
محتاجِ اون دستای گرمم که
توو این زمستون، مثلِ آتیشه
کی گفته با پایانِ این جادّه
ما راهـمـون از هم جدا میشه ؟
کی گفته که ؛ ما آخر قصه
محکومِ یک پایانِ بد میشیم
هرچند دنیامون زمستونه
ما با هم از این فصل رَد میشیم
محمد گوهری
--------------------------------------------------------------------------
دنیا
دنیا مثِ یک راهِ بی برگشت
شکل مسیری تلخ و تاریکه
گاهی چه ساده یادمون میره
از مرگ که هر لحظه نزدیکه
چیزی توو مشتِ بازِ دنیا نیست
جز درد تنهایی و دلتنگی
دنیا یه جنگِ تلخه که توو اون
داری برای هیچ میجنگی
میلرزم و امّید گرما نیست
هر فصلِ عمر ِ ما زمستونه
من خستهم از فصلای تکراری
از روزهای سردِ این خونه
با اینکه سنگینیِ این دردا
روو شونهمه توو این هوای سرد
اما نباید جا زد و آسون
از زیر دردا شونه خالی کرد
توو زندگی با درد تنهایی
هی بغض کردم ، خونِ دل خوردم
صد بار قلبِ من تَــرَک برداشت
اما یه لحظهم کم نیاوُردم...
محمد گوهری
--------------------------------------------------------------------------
درگیرِ امتحانات پایان ترم هستم..!
با کلی کارِ عقب مانده ، از ترانه های ننوشته تا....
همه چیز دست به دست هم میدهد که اعصاب نماند برای آدم
سرعت حلزون وارِ اینترنت!
مختل شدن سایت پرشین گیگ به طور کامل(ظاهرا این بار کلا به فنا رفته!!)
و چیزهایی که هی اینجا می نویسم و قبل از پست کردن پاک می کنم !
مینویسم ، پاک می کنم
مینویسم ، پاک می کنم
مینویسم ، پاک می کنم...!
اصلا بنویسم که چه ؟ اینجا که کسی نمیخواند!
بیخوابی هم که...!
آه...
مــن بـه رویـای تـو دل خــوش کـــــردم
بــه هـمـیــن خــوابِ خــوشِ تـکــراری
وقــتــی دارمـت تــو رو تــــو رویــــا
مـــتـــنــفّـــرم از ایــــن بـــــیــــداری
.
.
متنفرم..
متنفرم ازین بیداری...
--------------------------------------------------------------------------
جنون
من مریضی ام که عمری
مست و گیج و کافهگرده
بسکه تصویرتو بوسید
عکستم کلافه کرده
روی دیوارای خونهش
زخمِ ضربه های مُشته
توی دیروز گـیـر کرده
کـُـلِّ آیندشو کـُـشته
واسه قابِ عکست هرشب
مینویسه و میخونه
گرچه احمقانهس اما
عاشقِ همین جنونه
با یه خودکار و یه کاغذ
به جنون ادامه میده
من یه احمقم که هر شب
به یه مُرده نامه میده
بی تو زنده ام به ظاهر
بودنی که مــرگــــباره
زندگیم نه ، ولی بی تو
مُردنم ادامه داره…
محمد گوهری
وقتی نباشی پا به پای من
می ترسم از دنیا و سختیهاش
دنیای من طوفانی و سَرده
آغـوش وا کن ساحلِ من باش
توو ساحلِ آغوشِ تو میشه
دستاتو به خوشـبـخـتـیـا پُل کرد
وقتی تو باشی توی تقویــمـم
میشه زمستونو تحمل کرد
همپای من از گریه ها رد شو
تا لمسِ خوشبختی که راهی نیست
چـیـزی نـگـو از تـلـخـیِ قـصـه
پایانِ این روزا ، سیاهی نیست
محتاجِ اون دستای گرمم که
توو این زمستون، مثلِ آتیشه
کی گفته با پایانِ این جادّه
ما راهـمـون از هم جدا میشه ؟
کی گفته که ؛ ما آخر قصه
محکومِ یک پایانِ بد میشیم
هرچند دنیامون زمستونه
ما با هم از این فصل رَد میشیم
محمد گوهری
--------------------------------------------------------------------------
دنیا
دنیا مثِ یک راهِ بی برگشت
شکل مسیری تلخ و تاریکه
گاهی چه ساده یادمون میره
از مرگ که هر لحظه نزدیکه
چیزی توو مشتِ بازِ دنیا نیست
جز درد تنهایی و دلتنگی
دنیا یه جنگِ تلخه که توو اون
داری برای هیچ میجنگی
میلرزم و امّید گرما نیست
هر فصلِ عمر ِ ما زمستونه
من خستهم از فصلای تکراری
از روزهای سردِ این خونه
با اینکه سنگینیِ این دردا
روو شونهمه توو این هوای سرد
اما نباید جا زد و آسون
از زیر دردا شونه خالی کرد
توو زندگی با درد تنهایی
هی بغض کردم ، خونِ دل خوردم
صد بار قلبِ من تَــرَک برداشت
اما یه لحظهم کم نیاوُردم...
محمد گوهری
--------------------------------------------------------------------------
درگیرِ امتحانات پایان ترم هستم..!
با کلی کارِ عقب مانده ، از ترانه های ننوشته تا....
همه چیز دست به دست هم میدهد که اعصاب نماند برای آدم
سرعت حلزون وارِ اینترنت!
مختل شدن سایت پرشین گیگ به طور کامل(ظاهرا این بار کلا به فنا رفته!!)
و چیزهایی که هی اینجا می نویسم و قبل از پست کردن پاک می کنم !
مینویسم ، پاک می کنم
مینویسم ، پاک می کنم
مینویسم ، پاک می کنم...!
اصلا بنویسم که چه ؟ اینجا که کسی نمیخواند!
بیخوابی هم که...!
آه...
مــن بـه رویـای تـو دل خــوش کـــــردم
بــه هـمـیــن خــوابِ خــوشِ تـکــراری
وقــتــی دارمـت تــو رو تــــو رویــــا
مـــتـــنــفّـــرم از ایــــن بـــــیــــداری
.
.
متنفرم..
متنفرم ازین بیداری...
--------------------------------------------------------------------------
جنون
من مریضی ام که عمری
مست و گیج و کافهگرده
بسکه تصویرتو بوسید
عکستم کلافه کرده
روی دیوارای خونهش
زخمِ ضربه های مُشته
توی دیروز گـیـر کرده
کـُـلِّ آیندشو کـُـشته
واسه قابِ عکست هرشب
مینویسه و میخونه
گرچه احمقانهس اما
عاشقِ همین جنونه
با یه خودکار و یه کاغذ
به جنون ادامه میده
من یه احمقم که هر شب
به یه مُرده نامه میده
بی تو زنده ام به ظاهر
بودنی که مــرگــــباره
زندگیم نه ، ولی بی تو
مُردنم ادامه داره…
محمد گوهری
ساعت : 3:40 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی